وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

بی بی ماهو

 

چقدر زود میگذره....

انگار همین دیروز بود... دستمو تو دستاش گرفت و گفت که تو بمون، نرو، امشبو اینجا باش.

گفتم باشه،هستم تا خود صبح هستم

و سُرُم توی دستشو عوض کردم

ساعت ۱۱ شب بود که خاله اومد دنبالم ، گفت من شب می مونم پیشش تو برو، گفتم  صبح زود خودم میام

و.....

دیگه بی بی دیگه نبود

یه سال گذشت وامسالم  مث پارسال من عیدی ندارم عید بی، بی بی ماهو هیج لطفی نداره. 

........

خیلی حرفا تو دلمه واسه گفتنش ولی سیستم خودم به فاک عظما رفته و دست به دامن کافی نت شدم تو این وقت شب.

من برم خونه دیر وقته