وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

این دانشگاه دوست داشتنی و این زندگیه سراسر خوشبختی

یه هفته س کلاسامون شروع شده و درس ریاضی شروع نشده، آقای مدبر امتحان میانترم گذاشته اونم کی.....شبی که چهار شنبه سوریه....

بی خیال اینا....

این هفته، هفته ی باحالی بود. هر شب پلاژ...اونقدر که دیگه داشتم پلاژ بالا می آوردم...

دقیقا یه هفته بود که من و اکیپ خونمون شامو تو پلاژ میخوردیم... واقها که... مردم نون ندارن بخورن ...اون وقت ما....

حوصله م سر رفته ....

راستی یه چیز دیگه وبلاگمو تا بعد عید آپ نمی کنم ....

یعنی اصلا نمی تونم بیام نت که بخوام اپش کنم...

به یکی قول داده بودم که تو عید تنهاش نزارم ...ولی خب اون پیشدستی کرد و تنهام گذاشت...

مهم نیست، سر می کنیم....

اگه بتونم میام سر میزنم و اگه نشد حلال کنین....