وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

اجبار

هی

اومدن خفتمو گرفتن که آپ کنم خب آخه یکی نیست بگه من چی بنویسم

وقتی نوشتنم نمیاد من چه غلطی باید بکنم؟  هیچ اتفاقی هم نیفتاده  . . .

دانشگاهم که نرفتم به خوام چیزی ازش بنویسم، زنگ می زنن میگن میگه نمیخوای فردا بری دانشگاه خب بگیر بکپ ، تا الان واسه چی بیداری؟ و بعد ۵ دقیقه دوباره زنگ می زنن که نمی خواد بخوابی پاشو وبلاگتو اپ کن حوصله مون سر رفته می خوایم وبلاگت تو رو بخونیم این از اون حرفا بود.

به هر حال یه جمله ایی که خیلی وقته دارم بهش فکر می کنم می نویسمش اینجا ببینم چقدر می تونید معنیش کنید

می نویسم (( د ی د ار )) تو اگر بی من و دلتنگ منی ... یک به یک فاصله ها را بردار

برم لالا بد جور خوابم میاد، اینم فقط واسه خاطر رفیقم اپ کردم که ازم خواست. همین

 و تا بعد