وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

آرزو های یه دانشجو

ای خدا از کجا شروع کنم . ..

ای خدا دلم پُره، چی میشد منم می تونستم به معاون دانشگامون بگم بابا؟!!

چی میشد اگه رئیس آموزش اینقدر منو دوست داشت که سر جلسه ی پایان ترم وقتی می دیدم جوابو بلد نیستم با اینکه برگه ی سئوالات رو دیده بودم برگه رو ازم می گرفت و پاره می کرد و واسم غیبت رد می کرد؟ ها چی میشد؟ چی میشد که منم مث یه بنده خدایی تو برگه سئوال ریاضیم فقط اسم و فامیلمو بنویسم و استاد درس ریاضیمون بهم  نمره ی قبولی رو بده و بقیه رو با 9.75 بندازه؟!!ای کاش منم کار دانشجویی داشتم تا وقتی رئیس آموزش تقلبمو می دید آروم میزاشتش تو جیبشو حرفی نمی زد.  ای کاش منم کار دانشجویی داشتم که هر موقعی که خواستم چه ساعات عادی و چه ساعاتی که حق خروج از خوابگاه  و نداریم رفت و آمد کنم و هر کدوم از اقوام و که اومدن قشم ببرم خوابگاه و کسی حرفی نزنه، ای کاش معاون دانشگاه ما رو هم آدم حساب می کرد. کاش  ...

اینی که اون بالا ارزو کردم عین اتفاقش افتاده . . . امتحان داشتیم  دوتا با هم یکی از دوستان که کار دانشجویی داره و 100% همه کارمندای دانشگاه هم میشناسنش و همه جا کارشو راه میندازن هم با ما امتحان داشت امتحان اولو که داد رفت برگه سئوال امتحان دومو گرفت و رفت سر جاش نشست یه سئوال رو جواب داد و دید که نخیر واسه بقیه کشش نداره بلند شد رفت برگه رو تحویل داد و اونا( کارکنان دانشگاه که خیلی هم دوسش دارن) یواش برگه رو پاره کردن ریختن دور و واسش غیبت رد کردن. خب فرق ما با اون چیه؟ حتی اگه اون خنگ تر از ما باشه( این نظر من نیست نظر صمیمی ترین دوستشه چون من شناختی رو درساش ندارم، دوستای صمیمیش می گن اون که کشش ریاضی پیش رو نداره چه طور عمومی و کاربردی رو با هم پاس کرده؟ خب اگه فلان منصب بلند پایه دانشگاه هم سفارشمون می کرد قبول میشدیم. می گن طفلی گناه داره مشروط میشه یکی نیست بگه ما چی؟ ما گناه نداریم؟) ولی الان وضع فرق کرده فرق اون با ما اینه که اون یه پارتی کلفت تو دانشگاه داره و ما نداریم . . .همین به همین راحتی و آسونی . . .بعدم فلان منصب و فلان استاد بر می گردن میگن که ما به همه به یه چشم نگاه می کنیم اینجا همه برابرن ولی یه دانشجو این چیزا رو که میبینه نمی دونه دُم خروس رو باور کنه یا قسم حضرت ابولفضل رو . . .

این چیزا فقط تو قشم نیست همه جا هست هر جایی که یادشون رفته باشه که از هر دستی بدن از همون دست هم پس می گیرن...بگذریم از این حرفا...این هفته، هفته ی جالبی نبود مث هفته ی پیش بازم ادعا پشت ادعا...


 

سوتی هفته:

شام آبگوشت داشتیم که آناستازیا گفت: نون بگیرم یا برنج درست می کنید!!!!!!

 

بلوتوث هفته:

09179762080 تازه یارو طلبکارم بود که چرا بلوتثشو نمی گیریم.

 

 

 

 

ته نوشت:

1. می دانید بدبین به چه کسی می گویند؟ به کسی که خیال می کند تمام مردم دنیا مثل خودش هرزه و کثیف اند و به همین جهت از آنها متنفر است.

2. معلم ها زیاد کار می کنند و کم حقوق می گیرند. از حق نگذریم، مهار کردن سیلاب استعداد انسانها کارپر مشقت و طاقت فرسایست.

3.  کسی حق شاکی شدن نداره

4. همینی که هست.

5. با یکی هم قهرم اصلن هم که اون شخص پرستیژ نیست!

 


۳

خدایا!

به رغم تمامی تلاش هایم

شکست خورده ام.

نیازمند آن نیرو، شهامت و ایمانی هستم

تا دریابم که در هر چه روی می دهد

رحمت تو نهفته است.

مرا خردی بخش

که شکست را توقف نداند

و آن را نردبانی برای فراز به اوج ببیند.

تا دریابم، راه موفقیت را

شکست های بی شمار هموار می کند.





دوست دارم خدا!!!

حرف دارم

میخوام کمی بحرفم............ مثل همیشه............مهم نیست ولی............

تنها که شده ام................لرزم دیگر تمام نمی شود....تنها که بوده ام.. .خوابم برده.......خسته....خستم....می دانی؟؟؟؟؟؟ خستم......................

                                       مغزم را که دریل می کنم باز هم می بینم گم شده ام ..... گم شده ایم شاید....نمی دانم ........کلاغ هایم را پر    می دهم.....مترسکم را که می شوم..خدایم را که در آغوش می گیرم..     

تنهام

            

خوابم می برد..آرام..خوابم می برد..........................  قرص هایم را می خورم...شل شل خود را به روی بالشت می کشم.... ساعت را خاموش می کنم........زنگ میزند باز هم..خاموش کرده ام....اما زنگ می زند باز هم...... خوابم که می برد... خدایم را که

می بویم... در آغوش می گیرمت..

تنها می شوم...قهوه سر گاز سر رفته است....تلخ می شوم...زیبا می شوم...مترسکم را می شوم.....کلاغ هایم را پر می دهم..آزاد بی ترس.....................

 

خسته که می شوم....

                                 بازوان خدایم را می بوسم...مترسکم را می شوم..لخته خون هایم را میشمارم...ابدیتم را می گریم..  خدایم را در آغوش می کشم... تنها که بوده ام.. خوابم می برد...........................   خسته ام تو میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نگار، واژه رنگ میگیرم... خدایم را ..... رنگ...... خستم تو میفهمی؟؟؟؟؟؟؟


دستکش های آبی ام را در برف گم کرده ام. خدایم را در آغوش می کشم....... تلخ می شوم....... قهوه ام سر گاز سر می رود.. خوابم می رود.. در آغوشم می خوابانمت...       خسته ام

 تو می فهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ته نوشت: 


۱. این مث حرفای منه ولی به قلم یه دوست که از دلش نوشته( رادیکال)

۲. کپی برداری یه گناه نا بخشودنیه(به گفته ی دختر داییم)

3. ازت گله مندم

4. بعضیا ارزش اینو ندارن که حتی بهشون فکر کنی

5. بعضیا ذاتن گدا صفتن، تازه به این موضوع رسیدم، متاسفانه چند تا از این دوستا دارم

6. امیدوارم همه چی درست بشه من لجباز نیستم، ولی لج کنن منم کم نمی زارم!

7.حقیقت همیشه تلخه( ضمیر)

باورهای غلط دیگری در مورد مواد غذایی

          وقـتی نـوجوان بـودم، تـنــقلات مورد علاقه ام، چیپس سرکه نمکی با دوغ بود. یادم می آیـد مـادرم مدام سرزنشم می کرد و می گفت، "این چیزهایی کـه مــــی خوری، جوش های روی صورتت رو روزبه روز بدتر می کنه!" وحال ، وقتی می دیدم خواهرکوچکترم بـرای غـذا مـدام به رستوران های فست فود می رود و فقط چــیز برگر با سیب زمینی سرخ کرده می خورد، اینبار این من بودم که به او می گفتم، " این چیزهایی که میخوری، جوش های روی صورتت رو روز به روز بدتر می کنه!" اما با کمال تعجب مادرم از آشپزخانه می گفت، "نه این یک اعتقاد غلط و اشتباهه!!!"

این روزها که هر ماده غذایی امروز مفید است و فردا از رده خارج می شود، همگام شدن با توصیه های تغذیه ای، کاری واقعاً دشوار است. از اینرو در این مقاله قصد داریم شما را با سری دیگری از باورهای غلط و نادرست در مورد مواد غذایی آشنا کنیم.

 

 

باقی مطالب در ادامه . . .

ادامه مطلب ...

وجود قبایل وحشی در دانشگاه

سلام

چشام وا نمیشه ولی این کرمه نمی زاره که برم بخوابم، می خوام راجع به این چند روز دانشگاه بنویسم. از قبایل وحشی که جدیدن کشفشون کردیم - بچه های سماء - بله از اون وحشیان که دومی ندارن می گین نه! خودتون می تونید امتحان کنید، حالا می رسم به اونجا که تعریف کنم واستون بزارید از اول هفته رو بگم.

نمی دونم والا. . .

خط مشکل داره یا مودم یا ویندوز یا کامی(کامپیوتر سابق)، هر ۵ دقیقه یه بار نت رو قطع می کنه خیر سرم دلم خوشه اینترنتم پر سرعت و بدون محدودیت دانلوده، بخوره تو سر اون . . . که ساپورتش می کنه فقط بلده پول بگیره وقتی زنگ می زنیم پشتیبانی میگه خانوم لینک درسه شما مشکل دارین. بله معلومه که من مشکل دارم اگه نداشتم که بی خیال نت و دار و دستش می شدم.هزار بار باید قسمش بدی به جدو آبادش تا قطع نشو یه اپ بکنی وبلاگتو.هر باری هم که خواستم با پشتیبانی تماس بگیرمو فحش بدم آبجیم گفته زشته اینجا خانوده نشسته.

برای بار دوم هم آهنگ های سیاوش قمیشی رو دانلود کردم، بار اول رو خواهر گرانقدر خیلی راحت و بدون زحمت پاکشون کردن و ویندوز عوض شد.

خدا جون مچکریم که چشم دادی واسه گریه کردنو دیدن این دنیای زشت

مرسی که پا به ما دادی واسه ی سگ دو زدن  واسه گشتن تو جهنم دنبال راه بهشت

وقت شکرت ای خدا واسه جهان به این بدی  چی میشد اگه تو دست به ساختنش نمی زدی

خداجون ممنون از این که دوتا دست دادی به ما  تا اونا رو روبه هر مترسکی دراز کنیم

خداجون مرسی از این دلی که تو سینمونه  می تونیم دل یکی دیگه رو بازیچه کنیم

وقت شکرت ای خدا واسه جهان به این بدی  چی میشد اگه تو دست به ساختنش نمی زدی

 

* یکی از دوستان معاف شده از:

۱. زندگی      ۲. سربازی     ۳. مرد شدن    ۴. هیچکدام

ما که شیرینیمونو گرفتیم باقیش اصلا مهم نیست که معاف از چی بوده. . .  

* ۰۹۱۷۹۰۴۸۱۲۲ اسم یه بلوتوث تو لنچ. مال کدوم عقده ای نمی دونم از این به بعد اسم بلوتوث هایی که بهشون بر می خورم رو می نویسم

 

خب میرسیم به کشف وجود قبایل وحشی در دانشگاهمون . . . خیلی جالب بود واسم فکر می کردم بعد این همه سال درس خوندن دختر و پسر کنار هم و درک اون واسه حداقل دانشجوها جا افتاده باشه ولی به این نتیجه رسیدم که سخت در اشتباهم هنوزم کسانی هستن که جنبه ی همکلاسی شدن با جنس مخالف رو ندارن بارز ترین نمونه ای که می تونم مثال بزنم پسرهای دانشگاه سماء هستن، دختر ندیده های عقده زده بالا . . . به نظرم اگه همین ترم تابستونم نبود همشون اساسی دق می کردن، متاسفانه تو یکی از این کلاسا باهاشون همکلاسم تو کلاس فقط ۵-۶ تا دختر هست و اکثر پسرها هم سماء ی هستن. فقط باید اومد و دید که چه جلف بازیهایی در نمیارن،  یه پسر تپلم هست که هنوز نمی دونه با کدوم دختر شوخی کنه و با کدومشون شوخی نکنه مث اینکه باید یادش داد.  استادمون که خانمه و محل سگ به پسرای پرو کلاس نمی ده و کافیه که یه حرفی بزنن تا بشورتشون و بزارتشون کنار، یه روز سر کلاس یه عطسه ی کوچولو زد همه پسرا زدن زیر خنده و من به این فکر کردم که عطسه کردنم خنده داره آیا؟؟؟؟ . و یکی دیگه هست از تیپ و قیافه اش نمی گم چون اسهال آوره، همیشه بدون جزوه و خودکار میاد سرکلاس و خودکار از یکی دیگه می گیره و چندتا هم برگه از کسای دیگه و مثلا واسه خودش جزوه می نویسه. بحت اون روزمون هم بمونه واسه یه روز دیگه که تعرف کنم.

* تا حالا رفیق نامرد داشتین؟ بی معرفت چی؟

این خانم ناله ی ما جدیدن هر دو مورد بالا رو کسب کردن، یه روز بعد کلاس وقتی آفتابِ خدا بدون هیچ چشم داشتی همه ی نورشو برای ما صادر می کرد و اونو مستقیم و با مهربانی می کوبوند تو مخ ما من و لوسیفرو آناستازیا و ناله منتظر ماشین بودیم اونم کجا؟ سر جاده . . . یه تویوتا کرولا ایستاد واسه دونفر فقط جا داشت که خانم ناله دوید و خواست سوار شه . . .نگاش کردم و گفتم جرات داری برو سوار شو، یه نگاهی انداخت و دید بله ۴ نفریم و گفت اِاِاِ شمام هستین. رو به لوسیفر کردمو گفتم بشناس به این می گن رفیق پایه که لوسیفر گفت این کیه نمی شناسمش!!!...

* من و آناستازیا و لوسیفر دوباره هم خونه شدیم، البته ایندفعه با چهره ای متفاوت. خواهر لوسیفر هم باهامونه و اکثر شبا مامان ام هم میاد پیشمون.

 

ته نوشت:

۱. آرام بشتاب.

۲. همین که دست مردی را باز بگذاری، تو را در دست می گیرد.