وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

خاله بازی

شدم خاله و دایه مهربون تر از مادر واسه بچه های آیدا، بله آیدا خانوم نی نی داره اون 3تا که وقتی نیست نگهداری دوتا از اونا به عهده ی منه...آیدا از 8 صبح تا 4 بعد از ظهر میره سر کار و من میشم خاله ی اونا... باید حمومشون بدم، غذاشون بدم، جاشونو عوض کنمو اگه خواستن سواری بدم، و اجازه بدم که از سرو کولم برن بالا و اگه عشقشون کشید روی بنده پی پی و جیش کنن. اینم عکس اون دوتا خوشگل که شدن بچه های آیدا.


   لاکی                  پیشی و نی نی هاش        میشل و میشکا          میشل         



*حیوانات خونه ی ما



ته نوشت:

1. خاله فدا کار تاحالا دیده بودین؟ که اجازه بده بچه های خواهرش روش پی پی کنن

2. میشل تنبل خان همیشه خوابه

3. هر دوشون پسرن

4. لاکی هم پسر

5. مامان حق داشت می گفت یه مجوز باغ وحش بخواین بگیرین بهتون می دن.