وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

راه دل کجاست؟

نمیدونم اشتباهم کجا بوده. یا اشتباه اون کجاست (بی مخاطب ، شما اینجور تصور کن).بعضی وقتا نباید دنبال دلایل گشت.بعضی چیزا در زندگی دلیل نمی خواد.فقط باید بی سر و صدا ازش گذشت مثه یه پلک سریع که حتی یادت هم نمیمونه.محیط و پیرامونم و روزمرگی داره داغونم میکنه.آدمهای پوچ و بی سر و ته. یه موقع هایی هست که بخودم میام و میبینم خودم هم مثه اونام.شاید اونام در خلوتشون منو اینجور تصور میکنن. دنیای اطرافم پر شده از آدمهایی که بخاطر پول حاضرن دست به هرکاری بزنن.پول رو دوست دارن.باهاش زیبا میشند.شاد میشن .گریه میکنن .تفریح میکنن.سفر میرن.دانشگاه میرن.ماشین میخرن.دوست جدید پیدا میکنند،دوستای قدیمی رو پس میزنن.و... حالا که چی؟ گناهشون چیه؟ گناه پول چیه؟...اصلا چرا دنبال مقصر میگردیم.آدمها عوض میشن.اما بنیانهای زیرین انسان عوض نمیشه.قربونش برم فروید رو. بخدا اعجوبه بوده واسه خودش. چه قشنگ زیر ساختهای وجودی انسان رو جلوی چشماش کشید. اما اونایی که غرق در مادیات بودند وقتی دیدند نمیشه کاریش کرد دست به دامن مذهب شدند.حالا هر مذهب یا ایدئولوژی ای (بحثم سیاسی یا ایدئولوژیک نیست لطفا گیر ندین). ناراحتم از اینکه فراموش میشم.ناراحتم که چرا روی آدمها بیشتر از آنچه که باید باشند و جهان طبیعت واسشون در نظر گرفته حساب میکنم و توقع دارم. چرا انتظار دارم نزدیکترینها به من همیشه خوب باشند؟ دلم گرفته از همون نزدیکترینها که هرجا که مصالحشون ایجاب میکنه منو به پشیزی میفروشن....خسته ام .....درموندم.....دلم گرفته....خسته شدم از قیافه های هم درد ماسک زده.......شاید برم