وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

زندگی میگذرد

امروز آخرین روز هفته بود  

آخرین روز ماه هم بود        

آخرین روز فصل هم بود     

آخرین روزنیم سال اول سال هم بود    

فردا اولین روز هفته           

اولین روز ماه      

اولین روز فصل   

اولین روز نیم سال دومه ساله

همه اینا یعنی

هیچی


خیالات شبونه

تصور اینکه یه روز خودمو تو یه لباس سفید پفی ببینم ؛ خنده داره واسم.....

مهندسیه کارشناسیه ارشد

یکی از مهندسای شرکت بود که خیلی منم منم میکرد و ادعای استاد بودن به صرف اینکه فقط نه سال تو دانشگاه های بندرعباس تدریس کرده بود، خیلی هم ادعای خدا پیغمبریش میشد. ازش خوشم نمیومد از نظر من طبل تو خالی بود، به خودش میگفت کارشناس ارشد، یادمه یه بار یه مقاله دو صفحه ایی داد واسش تایپ کنم درباره صرفه جویی در مصرف برق خودش میگفت کمک بزرگی به این صنعت می کنه مقاله رو که خوندم فقط توش راه های مصرف رو نوشته بود و هیچ راهکاری برای صرفه جویی نداده بود... کلن چرت نوشته بود!!!

به اصول اخلاقی کاری و وجدان کاری هم پایبندی نداشت. نهارش رو با پیمانکار میخورد و پیمانکار هم بلیط هواپیما برای رفت و آمدش رو تهیه می کرد، همیشه سر این موضوع با رئیس بحث داشت که رئیس میگفت کارفرما با پیمانکار نباید رابطه ایی داشته باشه... اون حتی زمان مرخصیش برگه مرخصی پر نمی کرد و میگفت من کارشناش ارشدم چرا برگه مرخصی پرکنم؟ و درقبال کارش آدم مسئولی نبود.

موقع تمدید قراردادش که رسید رئیس درخواست استعلام مدرک اونو به دفتر تهران داد.

خب هیچی دیگه جواب این بود که مدرکش جعلیه... عذرشو خواستن اونم از رو نرفت که؛ درخواست یک سنوات 23میلیونی رو داد گفت سنوات کل کارکردش تو اون شرکته، کار به کجا کشید رو نمی دونم ولی رفت...بهتر که رفت(این نظر منه)

اما دو روز پیش دیدم اومده شرکت و با رئیس حرف می زنه، از تعجب شاخ درآوردم، هنوز هم پرو پرو تو شرکت می چرخید و فکر نمی کرد که ما از همه چیز خبرداشته باشیم! جوری با لبخند با رئیس حرف می زد که انگاری می خواست بهش ثابت کنه ببین تو نتونستی منو از سره این سفره نشستن دور کنی من آخرشم اومدم همینجا!

فهمیدم که با شرکت مشاور پیمانکار قرارداد بسته و قراره بیاد با اونا کار کنه، رئیس هم یه نامه زد که طبق ماده 34-11 قرارداد پیمانکار نمی تواند کارکنان تحت استخدام کارفرما یا نماینده ی کارفرما را استخدام نماید./.

دیروز هم اون آقای مهندس سابق به همکارم گفته بود که شرکت می خواست باهاش قرارداد ببنده ، اون چندتا شرایط گذاشتم که تو قرارداد ذکر بشه ولی اونا قبول نکردن و منم قرارداد رو امضاء نکردم، الانم که با اون شرکت مشاور قرارداد بستم .... همکارمم تو به ریشش خندیده بود و تو دلش بهش گفته بود بیا با بیلی آشنا شو!

طفلکی ریسسمون

رییسمون مریضه...

دلم واسش می سوزه،  طفلکی ، فشار خونش بالا رفته ، همشم از دسته این مهندسای بی نظممونه

تنها شخص منظم و مرتب و همه چی تموم تو  شرکت خوده ریسسمونه ، که صبح زودتر از همه میاد شرکت و آخر همه میره و حواسش به همه چی هست که مواظبه کاری نمونه .... آخر ماه هم که میشه همه ی اون مهندسا تایم شیت به دست میرن پیشش که بهشون اضافه کار ، اضافه کنه....

از دیشب حالش بد بوده ریسس، امروزم که اومد حالش زیاد خوب نبود، طفلکی به زور مجبورش کردن بخوابه.....  الانم خوابیده.....