وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

یه آدم پررو

از نظافتچیه شرکتمون خوشم نمیاد/ حرف مفت زیاد می زنه و کار هم نمی کنه/ واسه وظایفی که انجام میده منتم می زاره/ و اگه گیر بدم بهشو  بگم / بیا این کارو انجام بده/ قهر می کنه/ و بعدش تا اخر اون روز محلم نمیده/

دقیقن مثه امروز که اول صبحی بهش گفتم اتاقمو جارو بزنه/ دقیقن دوساعت بعد اومد جارو زد/ گفتم بعد جارو روی میزهاهم دستمال بکش / که این کارو انجام نداد./ و بعدش اینقد سرسنگین برخورد کرد که جرات نکنم بگم کاری انجام بده/ .

البته بیشتر بابته این ناراحته که کمپوت خوخ (بعضیا بهش میگن هلو)منو خورد بی اجازه، منم  مجبورش کردم یکی دیگه بگیره و اون یکی رو که گرفته بود هرچی میگفت بیا تقسیمش کنیم من به روی خودم نیوردم/ هی رد میشد و میگفت:/ خوخ  خونم کم شده/ و اخرشم کمپوتمو تو شرکت نخوردمو بردم محل کار رفیقم اونجا با دوستانم خوردم./ فرداش همون اول صبح اومد گفت اخر کاره خودتو کردیو تنهایی خوردیش؟ ایشالله دل درد بگیری/ گفتم ماله خودم بود الانم هضم شده رفته/

گفت پس مشکلت همین بود؟  همینو بگو ماله خودت بود.... نیش خند زدم بهشو گفتم همه چیزو قرارنیست تقسیم کنم.....

الان کارد بزنی خونش در نمیاد..../

کافیه خوراکی داشته باشم تا از در اتاقم تکون نخوره/ از این جور آدما خوشم نمیاد.

آدم زیر آب زنی هم هست / نمی دونم چجوری، چه کاری انجام بدم که کنده بشه و آویزونم نباشه، البته اون کلن آویزون همه هست .