وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

میشه منو از اول برنامه ریزی کنی خدا؟!!!

خب من چی می خوام از زندگیم؟

هدفم چیه؟

تمام دیشب رو با این فکر خوابیدم، بدون کوچکترین نتیجه ایی، جدیدن عادتم شده که موقع هایی که باید تصمیمی بگیرم و حرفی بزنم، سکوت می کنم و فقط نظاره گر میشم

چرا؟

خودمم جوابشو نمی دونم

موندن بین دوراهی خیلی سخته، مخصوصن اگه تشخیص راه درست هم برات دشوار باشه، وقتی حرف دلت با حرف عقلت کلی فاصله و تفاوت داره

اون موقع میشه که جنگ سختی بین عقل و احساست بوجود میاد.

زندگیم شده یه برنامه روتین و یکنواخت، نمیدونم چرا مثه قبل واسه تغییرش هیچ تلاشی نمی کنم.

نشستم و فقط کم شدن خودمو نظاره می کنم،

کم شدن

کمرنگ شدن

بی اثر شدن

بی قلب شدن

بی احساسات شدن

بی تفاوت شدن

مسائلی که قبلن منو به وجد و هیجان می آوردن حالا فقط با دیدن یا شنیدنشون شاید لبخندی روی لبام بیاد

چرا من اینقد بی تفاوت شدم به مسائل دور و برم؟

دلم تنوع می خواد....

یه زندگیه جدید

دوستای جدید

جاهای جدید

عشق جدید . . . 




ته نوشت:

1- خالی ام از حوصله

2- خالی ام تو، او و بقیه

3- دنبال تغییر روش هستم