وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

بزن باران

این خود ما هستیم که باید شادی ها را بسازیم.








یادش بخیر ( دفتر شعر بهار )



روزگار کهنه ام یادش بخیر / آنهمه شور و شرر یادش بخیر

طـفل بـودم بر لـب فریاد ها / آن سـکوت ذهن ها یادش بخیر

چرخ می چرخید آرام و صبور / آن معلق ها شدن یادش بخیر

از تمام شهر و ناهنجارها / لی لی عصرانه ام یادش بخیر

می تراویدم ز باران و ز برف / آسمان آبی ام یادش بخیر

از تمنای یخی اندر بهشت / آن دعاهای سحر یادش بخیر

اندکی بودم ولی بی منتها / بیدل از جرم و ریا یادش بخیر

من نمیدانم چه شد حالا کجاست / خنده ی مستانه ام یادش بخیر

هرچه عمرم رفت گویی دل برفت / پاکی و صدق و صفا یادش بخیر

روزگارم رفت قد افراشتم / آن نهال کودکی یادش بخیر


*سحر کرد