وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

منـــــ و تــــــو

این روزا اوضاع زیاد خوب نیست . . . 

من از خودم می پرسیدم چرا؟ کی؟ چطور ؟!!!

و این ترانه گوگوش که همیشه زمزمه ش می کردم جوابمو داد ...


من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره

همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره

نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه

چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره

من و تو.. من و تو .. من و تو..
هم صدای بی صداییم ، با هم و از هم جداییم

خسته از این قصه هاییم ، هم صدای بی صداییم

نشستیم خیلی شب ها قصه گفتیم از قدیما
یه عمره وعده ها افتاده از امشب به فردا
تمام وعده ها رو دادیم و حرفا رو گفتیم
دیگه هیچی نمی مونه برای گفتن ما

من و تو.. من و تو .. من و تو..
هم صدای بی صداییم ، با هم و از هم جداییم
خسته از این قصه هاییم ، هم صدای بی صداییم

گل های سرخمون پوسیده موندن توی باغچه
دیگه افتاده از کار ساعت پیر رو طاقچه
گل های قالی رنگ زرد پاییزی گرفتن
اون هام خسته شدن از حرف هر روز تو و من

من و تو.. من و تو.. من و تو.. من و تو..