وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

سفر کردم که از یادم بری تو

همیشه وقتی حرفی از سفر میاد من ناخوادآگاه استرس میگیرم و دل شوره میاد سراغم با اینکه میدونم هیچ اتفاق بدی در راه نیست

فردا عازم سفری کاری هستم همراه با بهترین همکارام  اونم به شهری که هیچ وقت فکرشو نمیکردم برگردم بهش.... 


ایران مال منه


نقشه ایران رو زدم به دیوار اطاقم و تمام شهرهایی که میتونم برم رو نقطه گذاری کردم. با خودم گفتم کاری میکنم همه همکارا، ایران رو با من بشناسن و تو شرکت حرف اول همه من باشم . 



مارکوپلو شدن در آینده ایی نزدیک

از حالا استرس ۷شهریور رو دارم ...تهران ...

باید روش تمرکز کنم و توی جلسات نهایت تلاش رو از خودم نشون بدم , چون بعدش قراره اراک, رشت ، سرپل ذهاب ، مشهد رو داشته باشم  و بعدش میخوام برگردم سمت جنوب و  رو نی ریز و استهبان کار کنم ، اونجا دوستانی دارم که بهم اعتماد دارند و منو پدیرفتن،

شاید همین موضوع باعث شه که بقیه همکارامم(اونایی که باهام کار میکنن) به خودشون بیان و بجنبن، رفتن توی خواب خرگوشی و شدن مورون...


نیو هووم

توی این خانه جدید، ظاهرن احساس آرامش بیشتری دارم و خیلی چیزا باب میلمه و اگه هم نبود تعهد دادن که تغییرش بدن و این قسمت خوب ماجراست...

یه مدت که در حال کوچ بودیم و یه زمانی توی برزخ حال خوبی نداشتم، جفتک زیاد پروندم و بعضی هارو ناراحت کردم، خب دست خودم نبود عصبی بودم و اعتمادم رو از دست داده بودم و به همه مشکوک بودم ، البته توی این خونه جدید با تجربه وارد شدم و دیگه مث قبل نیستم، الفبا رو یاد گرفتم و میدونم حق و حقوقم چیه!!!

به هر حال هر چی هست خیره انشاالله ...

یاران چه غریبانه ، رفتن از این خانه....



پیامبر وقتی دید توی مکه نمی تونه راه به جایی ببره ، کوچ کرد رفت مدینه ...

ماهم تصمیم گرفتیم کوچ کنیم ...




سامورایی مهربان

 6 نفر بودن که باید کشته میشدن... مدتها بود تو انتظار بودم که بکشمشون... خسته م کرده بودن، حرف شنویشون رسیده بود به -0- ...

خلاصه اینکه بعد دو هفته دیشب دوتا شمشیرکش قهار پیدا کردم و فرستادم سراغشون...  امروز قراره برم ببینم چی ساختن ازشون ... دیشب که تیکه تیکه شده بودن ...