آخــرینــــ حــــوا

۱.

گاهی انگار زیادی آدمها را جدی می گیرم . البته هر آدمی از اینکه جدی گرفته شود خوشحال می شود. اما همه خوشحالیشان را مثل هم نشان نمیدهند .بعضی ها آنقدر زیاد خوشحال می شوند که بی اختیار تصمیم می گیرند:تو را جدی نگیرند!   خب من با این خیال خودم را گول می زنم  و بازهم آدمها را جدی می گیرم.  تو چطـــور، خـودت را گـول مـی زنـی ؟؟؟؟!

۲.

چه حس خوبی ست گاهی این  close بودن ! شاید این اولین بار بود در زندگیم که توانستم بی آنکه با خودم قهر کنم و همه وجودم را بهم بریزم میان آشفتگی های ذهنم و ضربانهای نامنظم قلبم صلح آرامبخشی برقرار کنم. پذیرفته ام که جنگهای نابرابر این دو ( عقل همیشه کل و احساس همیشه بیدارم را می گویم ) در من تمام شدنی نیست. پس بهتر است با هیچکدامشان کلنجار نروم. هر کدام که دعوا را شروع کردند close  کنم و در Long shot  آن یکی قدم بزنم. مدتی که بگذرد هر دو سر براه می شوند. گرچه آنقدر سربراه نمی مانند که نفسی تازه کنم!



ته نوشت:

۱. اگه من حوا بشم  تو آدم میشی؟

۲. مخاطب ندارد.

۳. جواب سئوال منم بده بعد برو.

۴. عکاس: راضیه