در پگاه چشم تو
در غروب چشم من
یک ستاره می زند سو سو برای ما
و قصه می شود تمام!
راه ما جدا از هم تو به سوی یک افق
من اسیر خاطرات
در هجوم فصل سرد بی حضور سبز تو
می رود جوانه ها یک به یک به دست باد