دریا سواری

25 بهمن طبق قانون اجنبی ها که طرفدارای ایرانی وطن فروششم کم نیست( روز ولنتاین که من اصلا قبولش ندارم وقتی خودمون چشن سپندار مذگان -البته اگه درست گفته باشمش- رو داریم بازم میریم سراغ جشنهای اون اجنبی ها-) . ...

من و دوستام رفتیم قشم جای همه خالی نبود جز ..... ؟!!!. آخه به هیچکی فکر نکردم . تو قایق خیلی خوش گذشت . وصف کردنش خیلی سخته ، مثلا ترسیدن آقای دکتر و اون مسافرای که میز خونمونو که داشتیم میبردیم قشم رو شکستن و کلی ماجرای دیگه که هیچ کدومش خالی از لطف نبود....
جلو اسکله مینا و سمیه( همخونه ای هام ) هم اومدن شدیم 10 نفر .
10 دختر مجرد خودتون فکر کنین چی میشه....شبم که با لنچ ساعت 10 برگشتیم و طبق معمول لنچ فقط صدای ما بود که سرمای رو دریا حالیمون نبود و مثل ذرت رو آتیش بالا پایین می پریدیم...

                                                           ****

امروز جمعه بازم قصدمون به قشم رفتنه ، آخه دوستام از قایق سواری خوششون اومده و بازم میخوان سوار قایق شن....

به هر حال جای
زهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا خیلــــــــــــــــــــی خالـــــــــــــــــــــــــــی......



شنبه هم حذفو اضافه دارم ، خدا خودش به خیر کنه...


من برم خریدامو حساب کنم....