یادمه ازش هیچ ذهنیت خوبی نداشتم ! و چندتا از دوستای مشترک منو متهم می کردن به بدبینی و اینکه قبل شناختن آدما درباره شون تصمیم میگیرم ، ولی من به این حسم اعتماد داشتم که وقتی آلارم میزنه یعنی طرف یه جای کارش می لنگه.... بگذریم به حرف دوستان گوش کردیم و رفاقتمونو شروع کردیم ،..... من ادامه دادم ، واسم مهم نبود که خوبه یا بد! من دوست موندم و حداقل یا حداکثر کاری که می تونستم بکنم این بود که توی رفاقت یه همراز و دوست صادقی باشم و بودم حالا همونایی که منو به بدبینی متهم میکردن، اونو رها کردن و حتا تو سایت های اجتماعی هم پروفایلشو بلاک کردن.... تا نبیننش ، حرفاشو نخونن و اعصابشون راحت باشه.... اونا به حرف من رسیدن بلاخره..... |