حرف هست اما کجاست محرمی برای شنیدن

یه زمانی اینجا، جایی بود که میومدم و حرفامو می نوشتم. دلنگی ها، دل مشغولی ها و ...سالها گذشته و من هنوز میام اینجا و مینویسم اما همه ش دارم فکر میکنم چشمانی که دوست ندارم اینجا رو بخونن سرک میکشن به این ادرس برای دونستن حال این روزای من ... اما من نوشتن تنها کاریه که از مشغله های ذهنیم آزادم میکنه

روزا میگذره خوب و قشنگ، درسته که بالا پایین داره اما آخرش به آرامش می رسه

فروردین خوبی رو شروع کردم و خوش گذشت بهم، بیخیال دوست داشتن فرد خاصی شدم، تصمیم گرفتم همه آدمها رو دوست داشته باشم و این موضوع باعث شده که خیالم از بابت خیلی چیزها راحت تر بشه ... زندگی رو ساده تر بگیرم و خوشحال تر باشم.

شروع کردم به قدم برداشتن به سوی موفقیتی که از قبل براش نقشه کشیده بودم اما دور ایستاده بودم و تماشایش میکردم، فکر میکردم خودش پیش میره

هه، چقدر احمق بودم

اما قدم اول رو که برداشتم دیدم باقی راه آسونه...

اردیبهشت هم قشنگای خودش رو داشت ، قدم ها سریع تر شده بودن و راه رسیدن به مقصد قشنگ تر...

اردیبهشت پاداش زحمتهامو داد و تصمیم گرفتم  خرداد قشنگ ترش کنم ...