ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 |
پست با کمی تاخیر ...
بعد از دو هفته در بستر بیماری بودن، میتونم روی پاهام وایسم و دوره ی نقاهت رو می گذرونم ، هرچند که هنوز آثار بیماری کامل برطرف نشده ، دوباره برگشتم به اتاقم تو محل کارم، دلم براش تنگ شده بود. برای میزم و کامپیوترم و موشهای اتاقم... چند روزی درگیر استعلاجیم بودم که دفتر تهران حاضر نبود کارمو انجام بده و میگفت که خودت باید بیای و هی از اونا انکارو از من اصرار که کار کشید به تهدید از جانب من که اگه انجام ندین شکایت میکنم بیمه و ... مدیر پروژه اروم شد و گفت باشه ، انجامش میدم.
هنوز دارو مصرف میکنم و فردا باید برم بیمارستان برای یه سری پیگیری های دیگه برای بیماریم.
هنوز از حقوق خبری نیست و فعلن باید سماق بمکیم، البته همه کارمندا قرار گذاشتن که یه روزو نیان شرکت و کارگاه رو تعطیل کنن و ببینن که آیا حقوقی میاد یا که نه!
واسه ترم تابستون انتخاب واحد کردم و امیدوارم که خودمو مجبور کنم کمی جدی تر به درسم فکر کنم و بیشتر آییندمو جدی بگیرم.
شروع کردم به کنترل خشمم و ورزش کردن، البته دیگه حوصله ایی نمونده واسه عصبانی شدن و داد زدن و بحث کردن، ترجیح میدم سکوت کنم، بگم باشه، تو راست میگی . . . میخوام زودتر سرو ته یه مسئله بسته بشه و ادامه پیدا نکنه، و این ورزش هم باعث شده که اروم تر بشم و تو روحیه م تاثیر مثبتی داشته و خوشحالم از این موضوع.