-
؟
4 مهر 1387 13:23
سپیده: امیر محمد اگه ساکت بمونی تا من مشقامو بنویسم بعد باهم می ریم حال اینا رو می گیرم(منظورش به من و مامانش بود) امیر محمد:(با همون لبخند شیطونیش) خب، باشه بعد 3-4 دقیقه امیر محمد: سپید( همون سپیده ی خودمون) می دونی چرا من ساکتم؟ سپیده: نه؟ امیر محمد: چون من تو رو درک می کنم ته نوشت: 1. متن بالا گفتگوی دو تا بچه 5-6...
-
عاشقی معجزه ی زندگی است...
3 مهر 1387 15:39
اینو می خوام تقدیم کنم به کسی که روح بزرگی داره و در اوج عصبانیتش و در حالی که من ناجوانمردانه با غرورش ناخواسته بازی کردم منو بخشید و با اینکه می دونم اگه این نوشته رو ببینه بازم شاکی میشه و میگه که فکر کردی با این کارات من فراموش می کنم که چیکار کردی باهام کاملن در اشتباهی، اینجا می نویسمش... بدونه که عاشقشم فقط بلد...
-
بازم از نوع
2 مهر 1387 21:29
هی..... مامان دوباره گیر داده که باید برم دکتر مغزو اعصاب.... هم واسه کله ام هو واسه مشکل کمرم... با آبجیم وقت گرفتمو رفتم دکتر ساعت یک ربع به هشت شب وقت داشتیم، تازه ساعت هشت منو آیدا از خونه رفتیم بیرون. بالاخره رسیدم پایین آسانسور دعوا شده بود سر تعداد اونایی که باید سواری می خوردن... عطایش را به لقایش بخشیدیمو از...
-
پاییز
1 مهر 1387 23:02
روزها کوتاه می شود، پاییز از راه می رسد، خزان در همه چیز...
-
اگر دست علی دست خدا نیست چرا دست دگر مشکل گشا نیست
1 مهر 1387 01:38
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 آن شب تنهاترین شب کوفه بود و خسوفی ترین شب تاریخ، چند پاره ابر تیره و سیاه بر شهر کوفه سایه انداخته بود. روحی الهی در سکوت غمگین شب به پرواز ملکوت درآمده بود. مرغابی ها غمگینانه ترین آوازها را به گلوی شب ریخته بودند، زمین از این فاجعه می لرزید و ستونهای مسجد کوفه...
-
خداوندا
31 شهریور 1387 17:11
خداوندا ! اگر روزی بشر گردی ز حال ما با خبر گردی پشیمان می شوی از قصه خلقت از این بودن از این بدعت خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است . دکتر شریعتی پاورقی : ۱- امروز داشتم به کلمه ها فکر میگردم. ناخودآگاه یهچیز اومد تو ذهنم. دارم بهش فکر میکنم...
-
۱۹رمضان
30 شهریور 1387 00:44
از خدا یک کمی وقت خواست وای ای داد بیداد دیدی آخر خدا مهلتش داد * آمد و توی قلبت قدم زد هر کجا پا گذاشت تکه ای از جهنم رقم زد * او قسم خورد و گفت آبروی تو را می برد توی بازار دنیا مفت قلب تو را می خرد * آمد دور روح تو پیچید بعد با قیچی تیز نامریی اش پیش از آنکه بفهمی بالهای تو را چید * آمد و با خودش کیسه ای سنگ داشت...
-
من گشنمه
29 شهریور 1387 22:52
ساعت نزدیک دو بود اومدم خونه، از گشنگی شکممو داشتم می کشیدم به قالی، مستقیم رفتم آشپزخونه و واسه خودم غذا کشیدم و اومدم تو اتاقم که بخورم، دیدم آبجیم داره نگام می کنه، گفتم جانم؟ گفت من نخوردم صبر کردم تا تو بیای، گفتم خو ایرادی نداره برو واسه خودت غذا بکش بیار اینجا با هم بخوریم، گفت که نه بیا تو آشپزخونه گفتم نه! می...
-
خر تو خر
29 شهریور 1387 14:42
عجب خر تو خری بوده اینجا و ما خبر نداشتیم . جیغ خانوم شما هم عاشق سینه چاک داشتین و رو نکرده بودین؟ بابا به ما هم خبر میدادین میومدیم . به هر حال بدخواه مد خواه داشتی رو ما حساب کن.
-
بد خاطر 2
29 شهریور 1387 06:05
گفته بودم بهت که خوب فکر کن تا بهترینهارو بنویسی!!!!!!! اما حیف و صد افسوس که ایام بهت خیلی سخت گذشته و بد باهات تا کرده که به جای جواب فحش به دهنت می یاد (اینم از کمی فرهنگته !!!!!!) 1-(از خود تو هزار تا چیز سر هم می کنن با قافیه چرت خیالشونو کم می کنن) نوشته های هیچ شخصی رو به نفع خودت ویرایش نکن و تا تا اونجایی که...
-
ویار
27 شهریور 1387 20:39
مث زنای ویار دار هر لحظه هوس یه چیز می کنم خودمم شک کردم که آیا ..... مامان که حوصله اش سر رفت از بس منو تو یخچال دیده ته نوشت: ۱. این شکم بی هنر پیچ پیچ صبر ندارد که بسازد به هیچ ۲. دارم میرم بیرون شام کباب ترکی بخورم، بدجور هوس کردم
-
تست فیلتر سه گانه!
26 شهریور 1387 22:25
تست فیلتر سه گانه! در یونان باستان ، سقراط تا حد زیادی به دانشمندی اشتهار داشت. روزی یکی از آشنایان فیلسوف بزرگ به دیدارش آمد و گفت : می دانی درباره دوستت چه شنیده ام ؟ سقراط جواب داد : یک دقیقه صبر کن ، قبل از اینکه چیزی بگویی می خواهم امتحان کوچکی را بگذرانی که به آن تست فیلتر سه گانه می گویند. آشنا پرسید: فیلتر سه...
-
نشتی
26 شهریور 1387 22:09
فکر می کنم یه جایی از معدم نشتی پیدا کرده یه چند روزیه مث لودر افتادم به جونه یخچال، ولی کو سیری ته نوشت: ۱. بخدا تو معدم شریک پیدا نکردم.
-
روشن شدن بدخاطر
26 شهریور 1387 13:48
آقا جان ما یه غلطی کردیم و پست احمقانه رو نوشتیم هزارو یک شاکی پیدا کرد، یکی از این شاکیا توپش خیلی پر بود حرف مفت زیاد می زد، خلاصه کلام مجبور شدم دست به دامن عاشقه بشم و اینم جوابش . اول نوشته ی بد خاطر و بعد هم جوابش. بدخاطر یکشنبه 24 شهریور 1387 ساعت 17:43 inam ye payam baraye asheghet. ta khub bekhune va zud...
-
خونه تکونی
25 شهریور 1387 13:56
۱. خسته شده بودم از تکرار ۲. قالبو عوض کردم با اینکه اصلا از این یکی خوشم نمیاد ۳. بهتر از هیچه ۴. گشنمه شدید ته نوشت: 1. سه روزه سر درد دارم 2. یه چیزی سر دلم سنگینی می کنه 3. اتفاقی نیوفتاده
-
هیچ خبری نیست
23 شهریور 1387 23:12
هیچ خبری نیست. اما فکر کردم از اونجایی که بی خبری خودش یه خبره و از اونجایی که در اوج بی خبری یه خبر چرت میتونه خبر داغی بشه با خودم گفتم که شما رو از این خبر داغ بی نصیب نزارم که بابا : هیچ خبری نیست پا ورقی : ۱- خبری نیست ! ۲- دلم تنگیده واسه یکی ! ۳- به تو چه که اون کیه ؟ ۴ - بی شرف فحش بدیه. با ادب سعی کن دیگه...
-
احمقانه
22 شهریور 1387 19:13
البته که تو از من ابله تری چون که عاشق یه احمق تر از خودت شدی خیلی عجیبه که شبایی که بی خوابی میاد سراغت جای زنگ زدن به دوست پسرت به دوست دخترت زنگ بزنی و تا صبح با اون حرف بزنی؟ 100% حرفای جالبتری می تونیم به هم بزنیم تازشم کلی غیبتم می تونیم بکنیم. آخر نوشت: 1. این مایعش بود واسه جامدش فردا تشریف بیارین
-
خدایاهیچ حواست هست اینی که جلوت وایساده کیه؟... ببین این منم...
21 شهریور 1387 23:04
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است/ کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را/ نگه جز پیش پا را دید نتواند/ که ره تاریک و لغزان است/ وگر دست محبت سوی کس یازی ،به اکراه آورد دست از بغل بیرون/ که سرما سخت سوزان است.../ نفس کز گرمگاه سینه میآید برون/ ابری شود تاریک،/ چو دیوار ایستد در پیش چشمانت/ نفس...
-
زَجِه
21 شهریور 1387 20:42
فراموش کردن آدما مث آب خوردنه فقط دمای آبش متفاوته ته نوشت: ۱. تا حالا ابه جوش ۱۰۰ درجه خوردی؟ ۲. خیلی حرف دارم واسه گفتن ولی اینجا دیگه امن نیست ۳. خدایا مطمئنی داری منو میبینی؟؟؟ یه ذره فکر کن.....من که داره شکم میبره....
-
دردم ، درد
16 شهریور 1387 16:42
پروردگارم ،مهربان من از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش! در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است و هر زمزمه ای بانگ عزایی و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ... در هراس دم می زنم در بی قراری زندگی می کنم و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است من در این بهشت ، همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم. "تو قلب بیگانه...