وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

عناوین یادداشت‌ها

  • تغییرات اساسی۲ 14 بهمن 1389 17:58
    مستقل شدن.... ته نوشت: ۱. ذوزنقه بشه اون کسی که فکر کنه مستقل شدن یعنی ازدواج کردن
  • کجایی ادیسون 13 بهمن 1389 08:59
    اینم عاقبت یک روز بارونی و بی برقی و بی تلفنی و بیکاری در محل کار و یک مشت کارمند شکمویه زیر کار در رو و یک رئیس خودمانی از نمای بغل از نمای بالا اینم از نمای نزدیک ته نوشت: ۱. دل همتون بسوزه
  • جاسبی من بازم اومدم 30 دی 1389 16:01
    این آبجیه بالاخره بدرد خورد ، نمی خواستم کنکور بدم ، مجبورم کرد برم امتحانو بدم و بیام ، هیچی دیگه...رفتیم امتحان دادیم و الانشم قبول شدم. همین.
  • تولدمه 24 دی 1389 17:35
    یه سال بزرگتر شدم، ببینم کی بازم می تونه بهم بگه: "برو با بزرگترت بیا"
  • تغییرات اساسی۱ 6 دی 1389 07:35
    اولین تغییر: دور ریختن تمام چیزهای که از گذشته نگه داشته بودم ، با اینکه دل کندن ازشون خیلی سخت بود ولی سعی مو کردم و می کنم
  • امشب 30 آذر 1389 23:39
    این یلدا هم گذشت به شادمانی ، آیا یلدایی دیگر تو با منی؟
  • Winning is easier to forget 26 آذر 1389 22:07
    انقدر کم اوردم که ترجیح دادم برای تجدید قوا روابطمو با دوستام کم کنم ، تنها رابطه شده اومدن اونا به خونه ی ما، میان حرف می زنن و می رن و من فراموش می کنم ، مدتهاست فراموش کردم سپردن چهره ای را به ذهنم و یا اسمی را به خاطر و یا خاطره ای را به یاد، از یاد بردن آسان تر است.
  • تَپَــ2 19 آذر 1389 09:27
    راجع به اون همکارم که در پست (تَپـَ ) صبحت کرده بودم؟ یادتونه که!!!!!؟؟ حدود دو ماه پیش کیفشو زدن یک میلیون تومان پول نقد و حدود یک میلیون و هفتصد و یا هشتصد هزارتومان هم فاکتور های شرکت توش بود، بردن آقا جان بردن خیلی خوشگل تُپُل هم بردن، این همکار گرامی همون روز (مردیکه ی گنده)...زده بود زیر گریه؟؟؟؟؟ حالا این هیچ،...
  • مهمونی زورکی 6 آذر 1389 23:30
    دلم خواست این پست رو پاک کنم به کسی هم ربطی نداره و جوابی هم به کسی نمی دم همین.
  • خز 2 آذر 1389 23:11
    مُد شده دیگه...مردم واسه چرندیاتشونم وبلاگشونو رمز دار می کننــــــــــــــ ته نوشت: 1 . دور از جون ماهی خانم خودم 2. منظورم کس دیگری ست
  • خون جوانان ما می چکد از چنگ تو 15 آبان 1389 22:10
    محمدرضا تو میدان کاج تهران کشته شد! چرا؟ چون پلیس ها فقط بلدند به پاچه ی کوتاه شلوار خانوما گیر بدن و نسبت مردم رو تو خیابونا چک کنند.... هنوز به اون درک نرسیدن که جون مردم از خشک نمایان خانوما مهمتره....
  • تو نیستی و هوای خونه سرده! 11 آبان 1389 21:29
    در پگاه چشم تو در غروب چشم من یک ستاره می زند سو سو برای ما و قصه می شود تمام! راه ما جدا از هم تو به سوی یک افق من اسیر خاطرات در هجوم فصل سرد بی حضور سبز تو می رود جوانه ها یک به یک به دست باد
  • انینه خانوم 6 آبان 1389 23:13
    بابا جان، آدم عاقل،مرد مومن،بی خیال شو.... از ما بکش بیرون
  • یک شهید بزرگوار 2 آبان 1389 07:29
    قصد مسخره و آزار و اذیت ندارم ولی یکی بیاد این وسط بهم بگه این چه جوری خونده میشه.... مدرسه****شهید**** اسپرم سرزه ای تلفظ صحیح فامیل این یارو رو یکی به منم بگه. خداییش خودتون بودید چه جوری می خوندید؟
  • تَپـَ 25 مهر 1389 22:22
    ما یعنی من تو محل کارم یه همکار دارم که مثلن دانشگاه قبول شده اونم تو یه شهر دیگه، و با رئیس دانشگاه صحبت کرده که سره کلاسا نره، وقتی برام تعریف کرد بهش گفتم گیرم تو سر کلاس نرفتی، امتحان پایان ترمم دادی قبول شدی، موقع کار چه طوری میخوای بری سرکار؟ بلدی چه جور حساب کنی؟ بهش پیشنهاد دادم که با استادایی که همینجا تو...
  • کمــــ بود 21 مهر 1389 18:42
    کثافت معلوم نیست اسمش قنبر، ممدِ، رضاِ حسنه... میگه اسمم ارسلانِ .... ته نوشت: 1.به خدا بیشتر ممد به قیافش نمی خوره
  • بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی 18 مهر 1389 20:33
    لطفن نصیحت ها و انتقادهایتان را برای خودتان نگه دارید، اینجا فقط حق با منه. در صورتی که خوشتان نمی اید بالای صفحه سمت راست یه دکمه ضربدر هست، اونو فشار بدید! بسته میشه... کلن سفر کردن به شهرهای مدهبی از نظر شخص من چیز مزخرفیه، با اون ادمای به ظاهر مذهبی ولی باطنی بی بندوبار و فاسد.... همه ادماش ت*خ*م*ی*ن ته نوشت: 1....
  • باید گذاشت تا..... 2 مهر 1389 09:49
    الان تو هر وبلاگی میرم راجع به پاییز نوشتن و غم انگیز بودنش و فلان و بهمان، و من همیشه بعد خوندن اونا و خاطراتشون با خودم فکر کردم و تو ذهن درهمم دنبال خاطری ی غمگینی می گشتم که پاییز واسم تداعی کنه، درسته که از اول مهر متنفرم و این مسئله مال زمانیه که مدرسه م تموم شد و تا قبلش واسه دیدن همکلاسیام ، معلمام و جیغ جیغ...
  • Treason 23 شهریور 1389 06:59
    خیانت کلن چیز گُهیه....ولی گاهی حق مسلم میشه....
  • کایکو 17 شهریور 1389 07:16
    داداش کایکو تولدت مبارک ته نوشت: ۱. شرمنده که نشد حضوری تبریک بگم ۲. انشاله هر سال کایکو تر از سال قبلش باشی ۳. ایشاله معراجت دوتا بشه