-
آزادیــــــــــ ــــــــ ـــــ ــــــ
9 بهمن 1388 23:47
گفتی که یک دیار هرگز به . . . . . . . . . . . . .ظلم و جور نمی ماند . . . . . . . . . . .برپا و استوار . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . هرگز! هرگز!
-
تـــ مثلــــ تلخیـــ سئوالـــهایـــ بیـــ جوابــــ
5 بهمن 1388 16:54
چرا باید همیشه و همیشه ته فنجون قهوه ی من یک علامت ؟ باشه.....
-
آخــرینــــ حــــوا
30 دی 1388 14:42
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 ۱. گاهی انگار زیادی آدمها را جدی می گیرم . البته هر آدمی از اینکه جدی گرفته شود خوشحال می شود. اما همه خوشحالیشان را مثل هم نشان نمیدهند . بعضی ها آنقدر زیاد خوشحال می شوند که بی اختیار تصمیم می گیرند : تو را جدی نگیرند ! خب من با این خیال خودم را...
-
۲۴ مین زمستان
24 دی 1388 17:52
بوی ترشیدگی اش سر تا سر بندرعباس را در بر گرفته . امروز صبح با دقت بیشتری به چهر اش نگاه کردم . وقتی می خندید چند خط چروک کنار چشمش و گوشه لبش نمایان می شد . چند تار موی سفید . شاید پیری و شکستگی زود رس صورتش نشانه از زیاد درس خواندن در کوچه پس کوچه های دانشگاه باشد ولی خوب کارنامه وی بیان گر این حرف ها نیست . بگذریم...
-
خمس و زکات تون فراموش نشه
20 دی 1388 13:42
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 خودم بعد خوندن این متن خیلی چیزا اومد تو ذهنم،شما هم که می خونین لطف کنید و نظرتونو بدید، خواهشن نگین وبلاگم عالیه و حرف نداره و باحاله و از این حرف های مفت. چون این جواب من نیست.... جواب من نظر شما راجع به متن پایینه. همین - 1 حدودا یک قرن قبل قند...
-
۴
16 دی 1388 11:19
خدایم! اینجا، آنجا، همه جا به جست و جوی تو بر آمده ام، اما تو را نمی یابم! متبرکم گردان تا بیاموزم به فضای خاموش درونم روم. احساسات شوریده، غرور، شهوت، نفرت و طمع را از من بر گیر و مرا سرشار از وجود خود گردان. آی لاو یو خدا ته نوشت: 1. دعا کردن برای بدست اوردن انچه می خواهی رضایت بخش است، اما هرگز چیز جدیدی به تو نمی...
-
جواب دندون شکن
12 دی 1388 11:19
یک روز صبح رییس بدون اینکه متوجه باشد زیپ شلوارش را بالا نکشیده وارد شرکت شد. خانم منشی بلافاصله بلند شد و گفت: ببخشید رییس، آیا شما وقتی منزل را ترک کردید درب گاراژ رابستید؟ رییس که متوجه منظور منشی نشده بود به دفترش رفت و بعد از چند دقیقه متوجه موضوع شد و زیپ شلوارش را بالا کشید و به یاد جمله طعنه آمیزخانم منشی...
-
نمی خواهم گوسفند باشم
7 دی 1388 14:17
اخبار رو مرور می کنم، این سایت به اون سایت، از این شبکه به اون شبکه، اعصابم ریخته بهم، بغض دارم و دلم شور میزنه، دارم موهامو دونه دونه می کنم، نمی دونم چه جوری حرفمو بزنم ولی بخدا خسته شدم، این شاهین نجفی هم داره میروه رو اعصابم، با هر کلمه ش دارم کفری تر میشم.... و هر کلمه شو زیر لب تکرار می کنم.... صبح بلند شد از...
-
شبی برای دوره هم بودن
1 دی 1388 10:36
یلدا ی ادمون باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که ل ذت د قایقی بیشتر به هم ا ندیشیدن را بایدجشن گرفت. تپشهای قلبم را به باور خاطره هایم پیوند می زنم ، و سرزمینی را که همزاد با خاک است و کهن تر از تاریخ ، برای نوباوگان خاک و تازه به دوران رسیدگان تاریخ زمزمه می کنم . زمزمه می کنم که : من از نسل شب شکنان روزگارم ، من از نسل...
-
من و شب یلدا
29 آذر 1388 20:22
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 آدما و مهمرین اونا واسه من که خودم باشم گاهی وقتا چه فکرایی میاد تو سرشون، همیشه بعد این همه فکرای جور و واجور و درهم و برهم و بی نظم مثل خودم کلی میشینم می خندم که مامانم میگه چیه کبکت خروس می خونه؟ من هم از فکرام واسش می گم.... وقتی لباس نوزاد می...
-
موج خون
22 آذر 1388 11:54
شرم تان باد ای خداوندان قدرت شرم تان باد ای خداوندان قدرت بس کنید بس کنید از اینهمه ظلم و قساوت بس کنید ای نگهبانان آزادی نگهداران صلح ای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون سرب داغ است اینکه می بارید بر دلهای مردم،سرب داغ موج خون است این که می رانید بر آن کشتی خودکامگی،موج خون گر نه کورید و نه کر گر مسلسل هاتان یک...
-
عشقبازی به همین آسانی است!
17 آذر 1388 00:07
عشقبازی به همین آسانی است که گلی با چشمی بلبلی با گوشی رنگ زیبای خزان با روحی نیش زنبور عسل با نوشی کارهموارۀ باران با دشت برف با قلۀ کوه رود با ریشۀ بید باد با شاخه و برگ ابر عابر با ماه چشمهای با آهو برکهای با مهتاب و نسیمی با زلف دو کبوتر با هم و شب و روز و طبیعت با ما! عشقبازی به همین آسانی است... شاعری با...
-
۸۸-۸-۱۳
13 آذر 1388 20:02
امروز کنکور کاردانی به کارشناسی بود، وقتی داشتم می رفتم با خودم فکر می کردم که حتما دوستای هم دوره ای من الان لیسانسشونو گرفتن و دنبال زندگیشون رفتن و من موندم با تنبل بازیام.... اونجا که رفتم دیدم نه بابا همه هستن، حتی زرنگ خانوم کلاس، که استاد همیشه بهش میگفت، انتخاب اولتو بزن تهران....البته اون با شوهرش بود. من...
-
آنفولانزای خــــــوکی
10 آذر 1388 02:06
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA سرماخوردم، سرم سنگینی می کنه رو بدنم و سر درد دارم اونم خیلی زیاد جوری که وقتی می خوام نفس بکشم هم سرم درد می گیره، تمام استخوونام درد می کنه و آبریزش بینی دارم، کف پاهام ذق ذق می کنه و چشام از درد داره از حدقه میاد بیرون؛ شقیقه هام هم تیر می کشه..... حالا همه ی اینا یه...
-
Last
7 آذر 1388 14:29
حوصله م سر رفته بود، اساسی کسل بودم، همش با خودم فکر می کردم که چه بکُنم! یادت دفترچه تلفن موبایلم افتادم، شروع کردم از بالا دونه دونه اسم ها رو خوندن و واسه هر کدومشون یه میس کال انداختم، فقط یه چندتایی ازشون تماس گرفتن اونایی که بیشتر صمیمی بودن باهام. توی این همه اسم یاد آناستازیا و لوسیفر افتادم، هم خونه ای های...
-
نیکو خرمند
30 آبان 1388 13:37
در میان عمیق ترین تاریکی ها به دو چشم غمگینی می اندیشم و به پنجه هایی که خاک،خاک مهربان آن را می پوشاند نیکو خردمند ته نوشت: 1. شعر از پوران فرخزاد. 2. با سریال دزدان مادر بزرگ عاشقش شدم. 3. برایم باور نکردنی بود که پری قصه های کودکی و نوجوانی ام پر کشیده. 4. او برای من همیشه زنده است.
-
بندرعباس
27 آبان 1388 22:19
ته نوشت: ۱.I LOVE YOU I want you for I send a email of picturi you ۲. نوشته یکی از دوستان که به انگلیسی سلیس وارده.
-
دل، دل خسته
22 آبان 1388 09:53
بعضی وقتا که می بینی کسی ۲۳ سال باهات بوده چیزی از تو نمی دونه دیگه از کی می تونی انتظار داشته باشی. ته نوشت: 1. قضاوت ببینیدش حتمااااااااااااااااااا
-
جنبش
16 آبان 1388 22:50
زلزله های پی در پی بدجور ترسو کرده منو با هر صدایی می پرم از جا... فقط کسایی که زلزله هایی مثل بم رو پشت سر گذاشته باشن می تونن درک کنن که من چی می گم...وقتی که می بینی زمین داره دورت می چرخه و اجازه نمی ده از جات حرکت کنی و می بینی که گرد و غبار از دیوار می ریزه رو سرت، شیشه ها میشکنه، در کابینت باز میشه و هر چی ظرف...
-
سوات
8 آبان 1388 01:19
اصلا حالی واسه آپ کردن نداشتم، ولی امروز دوستم چیزی واسم تعریف کرد که دلم نیومد تنهایی بخندم، تو کلاس زبان دوستی دارم که داره میره خارجه، بهش گفته بودند که مدارک رو که ترجمه کردی بریزه تو ام اس آفیس و ایمیل کنه واسشون . اون که خودش سر در نیوورده بود پا میشه میره تو یه کافی نت و به خانومه متصدی اونجا میگه خانوم شما با...