وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

انتخاب واحد....


آخه من چی بگم....
عصر ارتباطات هست و ما همچنان در دانشگاه قشم باید دستی انتخاب واحد کنیم، اونم چه جوری
باید سر . کله بزنی با خانم رشیدی و اقای زارعی. وقتی میای قشم واسه انتخاب واحد اول باید یه پارتی پیدا کنی، یا یه آشنا و یا یه شیر پاک خورده که کارتو راه بندازه و در غیر این صورت باید یه کفش اهنی بپوشی و صبر ایوب داشته باشی

میدونی چرا چون خانم رشیدی برمیگرده بهت میگه الان حوصله ندارم کارتو راه بندازم و یا اینکه میگه ولش کن ...بگو بعدا بیاد تا کارشو انجام بدم و یا که اقای زارعی داد میزنه سرت و میگه برو الان اعصاب ندارم بعدا مزاحم شو....

اینجا حرفای قشنگی میشنوی....
من نمی دونم پس اونا اینجا چیکارن....
من موقع انتخاب واحد بغض کرده بودم و یه اشاره لازم بود که بزنم زیر گریه ، بازم خیر بده خدا به آقای X و خانوم حــــــبیبا که کارشون رو ول کردن و اومدن کار منو انجام دادن .

اون روز اساسی سگ شده بودم ....

با همه ی تلاشای اقای X فقط تونستم 7 واحد بگیرم بقیش پر شده بود ولی بهم قول داد که تو حذف و اضافه
مشکلمو حل کنه...

راستی خونه دار شدم واسه این ترم.....

آخر یه روز میشه که من حرف دلمو به این رشیدی و زارعی بزنم
تا اون روز.....

بازم خدا رو شکر که ترم دیگه مجبور نیستم این خفتو تحمل کنم و بگم که دانشجوی دانشگاه قشمم....