ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 |
راستی گفته بودم که دانشگاه رو ول کردم؟ دقیقن ترم آخر ؟!!!
دیپلم - فوق دیپلم - لیسانس - فوق لیسانس .... دکترا ؟!!! که چی آخه . . .
کلاس های دانشگام شروع شده و من هیچ حسی واسه رفتن به کلاسا رو ندارم.
.
.
.
.
معرفی میکنم من همونی هستم که تصمیم گرفتم این ترمی همه کلاسا رو برم.
چقدر تصمیمات دارم واسه انجام دادنشون ، و جالبه که همیشه این تصمیماتم صاف میخوره به دوره امتحاناتم، که یا امتحانام به فنا می رن یا خودم با تصمیماتم.
میگن تمام دانشگاه رو دوربین گذاشتن......
امشبم یه دخترو پسر رو گرفته بودن ، دوسم میگفت اقا حراستیه بهشون می گفته چرا چسبیده بودین به همدیگه؟؟؟ (سئوال بوده واسش؟ حتمن خودش تا حالا به یه دختر نچسبیده)
آخه چرا نمی زارن من احساس آرامش داشته باشم ها؟!!!، حالا همش باید حواسم باشه دست تو دماغم نکنم...اَه ه ه ه
این ترمی یکی از استادمونو دوس دارم خیلی هم چون مثه خودم چپ دسته......
ته نوشت:
1. عاشق دوتا بازیگر بودم نیکول کیدمن و آمیتا باچن که فهمیدم هر دوشون چپ دستن.... حداقل یک وجهه تشابهی دارم باهاشون...خر کیفم الان
2. چپ دست
خب...
خاطرات" وقتی من دانشجو بودم" دوباره شروع شد، کلی حرف دارم ولی فعلن وقتی ندارم که بنویسم، استادا همه تازه کار، جو گیر، سرسخت، تازه خانم ترشیده هه هنوز نیومده هر جلسه از مون امتحان می گیره.