وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

اینم یه جور دیگش

سلام، از اون سلامایی که بوی امتحانات میان ترمی و بیچارگی میده. 

 

امتحانا شروع شده و منم که درسخون ن ن ن ن ن ...... 

یعد سه سال درسخوندن و سرکله زدن با پسرای احمق دانشگاه هفته ی پیش یه چیز خیلی عجیبی توی کیفم پیدا کردم، و چون برام تازگی داشت و اولین بار بود که پیش میومد کلی کیف کردم و شب هم تو خوابگاه خوراک خنده ی بچه ها بود.... 

   

 

 

تا حالا اینجورشو ندیده بودم..... 

طفلکی ی ی ی ی ی ی.... 

 

آمدم...قیام کنید

و....



سکوت تنها راه چارست







ته نوشت:

1. آبدارچی دانشگام دیگه گیر میده میگه خانوم روسری تو بکش جلو...

2. بخدا من تو دانشگاه مقنعه می پوشم نه روسری.

3. بدون یه قلم ارایش می رفتم دانشگاه ولی از وقتی گیر دادن موهامو می کنم تو، ولی آرایش می کنم اونقدری که  توی ایینه نگاه می کنم خودم، خودمو نمشناسم.

4. با کوچکترین اعتراضت فوری کمیته ی انضباتی و تعلیق.

5. واسه اولین بار تو اون شهر فکستنی خراب شده دعوا کردم و یه پسر رو زدم از کارمم اصلن پشیمون نیستم و ناراحتم که چرا بیشتر نزدم.

6. استادامونو دوس دارم.

7.التماس دعا داریم، اونایی که دستی به دعا دارن، دعا کنن که من از درس استاد نگهداری (آمار)حداقل نمره ی پاسی رو بیارم. 

8. همین.

تنبل شاه عباس

سلام .

حالتون خوبه ..

از اینکه منو بعد از یه مدت می بیننی چه احساسی دارین ؟؟؟ نه جان من راستشو بگین؟؟؟ زیاد خوشحال نشین آخه من خواهرشم . اره من آیدا خواهر نگارم خانم تنبل بزرگ شاه عباسم .دیروز طی تماسی که باهاش داشتم و بعد از چند بار تماس مکرر که جواب داده نشد و بعدش معلوم شد در توالت داشتن کار خیر انجام می دادن و بعد از چند دقیقه گفتگوی خواهرانه ( پیله نکن به شما ربطی نداره ) دلیل آپ نکردنشو پرسیدم که در جوابی که  داد  واقعا به خواهرم افتخار می کنم .

<<< خلاصه متن گفتگوی تلفنی>>>

آیدا : چرا آپ نمی کنی ؟

نگار : به اینترنت دسترسی ندارم 

آیدا : چرا نمی ری سایت دانشگاه

نگار : حوصله ندارم برم

آیدا : چرا ؟

نگار : آخه راهش دوره

آیدا : کجاست مگه ؟

نگار : طبقه چهارم دانشگاه .. من کلاسام تا طبقه  دوم بیشتر نیست

آیدا : عجب

نگار : برو به جای من تو وبلاگم  آپ کن . 

آیدا : عجب 

شما هم پی بردین ؟؟؟ بعد مامانم دلش خوشه دخترش اونجا درس می خونه . من که چشمم آب نمی خوره . دو تا پله بالا نمی ره .

منم که قصد ادامه تحصیل دارم

دقیقن نصف دخترای اتاقمون عروس شدن 

زری، نگاتین، سُمی و آبان ماه هم که قراره واسه صغرا پسر دایش بیاد خواستگاری، موندیم من و مری و سمیر وخدیج که حالا حالا ها قصد ادامه تحصیل داریم  و می خوایم  پله های ترقی رو تی بکشیم......

بچرخ تا بچرخیم

* چه خوبه همیشه ما با هم باشیم           من و تو دشمن درد و غم باشیم

   چه خوبه دلامون از امید پره                    غم داره از من تو دل می بره

   من با تو خوشم تو خوشی با دل من        از دست من و تو غصه ها خسته میشن

   من با تو خوشم تو خوشی با دل من        از دست من و تو غصه ها خسته میشن




* آقا جان خیلی حرفا بود واسه گفتن که از این به بعد همشو جای دیگه می نویسم اخه اینجا نامحرم خودشیرین کن و شاکی زیاد شده، منم که حوصله ندارم واسه تک تک شون توضیح بدم که اینجا فقط واسه دل خودمه و همه مسائل بی ربطو اینجا به هم ربط می دم . . . به کسی هم ربطی نداره.




* دکتر نظیفی استاد ریاضی کاربردیمون طفلی با اینکه میانترم رو فوق العاده آسون گرفت ولی ... قیافه ی ما هموچنان شکل علامت سئوال بود حالا من و دوستام بار اول بود دیفرانسیل و لاپلاس و سری فوریه به چشممون می خورد %70 بچه ها بار سه و چهارمشون بود...  همه امتحان دادیم در حد جام جهانی...



* یه مشت ملت بیکار میشینن پشت میز دانشگاه ها و پول مفت می گیرن و پاپوش درست می کنه آخه تو که از کامپیوتر چیزی سرت نمیشه بیخود می کنی میای حرف مفت می زنی...

یه هم دانشگاهی کار جالبی کرده آمار ملت دانشجو و کارمند رو می نویسه تو وبلاگش... ولی خوشم اومد از این کارش که یه ملتی رو گذاشته سر کار ... با اینکه پاچه من رو گرفتن و یه بنده خدای بی تقصیر تر از همه رو،  ولی ایرادی نیست... خوشم میاد که یه عده سر کار رفتن. کلی کیف کردم من... با اینکه اولش کلی داغ کرده بودم...



* آقای خود شیرین کن که بی آزمون می خوای استخدام شی اصلا واست آرزوی موفقیت و پیروزی نمی کنم و اینو بدون که از هر دستی بدی از همون دستم پس می گیری... چوب لای چرخ کسی نزار و نون کسی رو هم نبُر که چوب خدا صدا نداره و اگه بزنه دوا نداره... از ما گفتن بودااااا



* آها یه چیز این واسه همست مخصوصن...  مهم نیست مدرکت چیه، فوق لیسانسی یا دکتری یا فوق دکتری ، مهم اینه که چقدر شعور داشته باشی، همیشه مدرکتو نگاه نمی کنن بلکه شعورتو و فهمتو و درکت رو می بینن که نداری... ضایع کردن یه کی که یه پله پایین تره خودته فکر کردی جالبه... اگه من جای اون شخص بودم و این رفتار با من میشد، دیگه بزرگتریو استاد و دانشجو نمیشناختم، می شستمت و می زاشتمت کنار در نگهبانی خشک شی . . . .



 

در بنفش

تکه ای زرد افتاد

قرمز قالی غرق شد

یک سیاه

نبرد ابرای قلم مو

آسمانی خاکستری

سر سام رنگها

و دود که می تراود

از جزغاله/جزقاله/جذغاله/جزقاله خطوط




ته نوشت:

1. * مخاطب خاص خودشونو دارن ....خودشون میفهمن که کیان

۲. دلیلی نداره که همه مطالب به هم ربط داشته باشن هر کی شاکیه نخونه

3. البوم چشمک مهرشاد هم گوش کردم، قشنگه ولی به به یه نتیجه رسیدم و اونم اینه که مهرشاد هر چی نباشه، میمون خوبیه....خوب بلده کار اینو اونو تقلید کنه

4. ندارد.


دروغ گو سگِ

آخه یه آدم چقدر می تونه خا** مال باشه.....؟!!!

آرزو های یه دانشجو

ای خدا از کجا شروع کنم . ..

ای خدا دلم پُره، چی میشد منم می تونستم به معاون دانشگامون بگم بابا؟!!

چی میشد اگه رئیس آموزش اینقدر منو دوست داشت که سر جلسه ی پایان ترم وقتی می دیدم جوابو بلد نیستم با اینکه برگه ی سئوالات رو دیده بودم برگه رو ازم می گرفت و پاره می کرد و واسم غیبت رد می کرد؟ ها چی میشد؟ چی میشد که منم مث یه بنده خدایی تو برگه سئوال ریاضیم فقط اسم و فامیلمو بنویسم و استاد درس ریاضیمون بهم  نمره ی قبولی رو بده و بقیه رو با 9.75 بندازه؟!!ای کاش منم کار دانشجویی داشتم تا وقتی رئیس آموزش تقلبمو می دید آروم میزاشتش تو جیبشو حرفی نمی زد.  ای کاش منم کار دانشجویی داشتم که هر موقعی که خواستم چه ساعات عادی و چه ساعاتی که حق خروج از خوابگاه  و نداریم رفت و آمد کنم و هر کدوم از اقوام و که اومدن قشم ببرم خوابگاه و کسی حرفی نزنه، ای کاش معاون دانشگاه ما رو هم آدم حساب می کرد. کاش  ...

اینی که اون بالا ارزو کردم عین اتفاقش افتاده . . . امتحان داشتیم  دوتا با هم یکی از دوستان که کار دانشجویی داره و 100% همه کارمندای دانشگاه هم میشناسنش و همه جا کارشو راه میندازن هم با ما امتحان داشت امتحان اولو که داد رفت برگه سئوال امتحان دومو گرفت و رفت سر جاش نشست یه سئوال رو جواب داد و دید که نخیر واسه بقیه کشش نداره بلند شد رفت برگه رو تحویل داد و اونا( کارکنان دانشگاه که خیلی هم دوسش دارن) یواش برگه رو پاره کردن ریختن دور و واسش غیبت رد کردن. خب فرق ما با اون چیه؟ حتی اگه اون خنگ تر از ما باشه( این نظر من نیست نظر صمیمی ترین دوستشه چون من شناختی رو درساش ندارم، دوستای صمیمیش می گن اون که کشش ریاضی پیش رو نداره چه طور عمومی و کاربردی رو با هم پاس کرده؟ خب اگه فلان منصب بلند پایه دانشگاه هم سفارشمون می کرد قبول میشدیم. می گن طفلی گناه داره مشروط میشه یکی نیست بگه ما چی؟ ما گناه نداریم؟) ولی الان وضع فرق کرده فرق اون با ما اینه که اون یه پارتی کلفت تو دانشگاه داره و ما نداریم . . .همین به همین راحتی و آسونی . . .بعدم فلان منصب و فلان استاد بر می گردن میگن که ما به همه به یه چشم نگاه می کنیم اینجا همه برابرن ولی یه دانشجو این چیزا رو که میبینه نمی دونه دُم خروس رو باور کنه یا قسم حضرت ابولفضل رو . . .

این چیزا فقط تو قشم نیست همه جا هست هر جایی که یادشون رفته باشه که از هر دستی بدن از همون دست هم پس می گیرن...بگذریم از این حرفا...این هفته، هفته ی جالبی نبود مث هفته ی پیش بازم ادعا پشت ادعا...


 

سوتی هفته:

شام آبگوشت داشتیم که آناستازیا گفت: نون بگیرم یا برنج درست می کنید!!!!!!

 

بلوتوث هفته:

09179762080 تازه یارو طلبکارم بود که چرا بلوتثشو نمی گیریم.

 

 

 

 

ته نوشت:

1. می دانید بدبین به چه کسی می گویند؟ به کسی که خیال می کند تمام مردم دنیا مثل خودش هرزه و کثیف اند و به همین جهت از آنها متنفر است.

2. معلم ها زیاد کار می کنند و کم حقوق می گیرند. از حق نگذریم، مهار کردن سیلاب استعداد انسانها کارپر مشقت و طاقت فرسایست.

3.  کسی حق شاکی شدن نداره

4. همینی که هست.

5. با یکی هم قهرم اصلن هم که اون شخص پرستیژ نیست!