ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 |
این ترمی یکی از استادمونو دوس دارم خیلی هم چون مثه خودم چپ دسته......
ته نوشت:
1. عاشق دوتا بازیگر بودم نیکول کیدمن و آمیتا باچن که فهمیدم هر دوشون چپ دستن.... حداقل یک وجهه تشابهی دارم باهاشون...خر کیفم الان
2. چپ دست
گاهی از وقتها معلم خصوصی بعضی از بچه ها می شوم و ادای معلم ها را در می آورم....
سارینا کوچکترین شاگردم بوده که کلاس اول را تمام و به کلاس دوم می رفت.... املاء نوشتنش صفر ، روخوانی اش هم صفر..... مدت خیلی کمی پیش من می آمد چون اکثر اوقات یا من وقت نداشتم یا اون.... وقتی هم که می امد با لهجه و لحن صحبت کردن خوشگلش کلی حالم رو عوض می کرد.
متن زیر یکی از مکالمه های حین درس دادن من به ساریناست:
من: این جمله رو بخون " آن مرد با خود سیب دارد"
سارینا : آن مرد سیب داشت
من: سارینا با من تکرار کن ..دِ آ ر َ د .. سارینا تکرار کن
سارینا : داشت
من: سارینا عزیزم شکل کلمه رو دقت کن د ِ آ رِ َد اصلن "ش " نداره.... حالا از اول بخون
سارینا: داشت
من: خب جمله ی بعدی رو بخون