ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 |
به دوره تخصصی پوست و مو می رویم، بلکه روحمان ارضا شود ...
دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شده
برای شیطنت های بی وقفه،
بیخیالی های هر روزه،
ناز و کرشمه های من و آینه
خنده های بلند و بی دلیل،
برای آن احساسات مهار نشدنی،
حالا اما،
دخترک حساس و نازک نارنجی درونم چه بی هوا این همه بزرگ شده!
چه قدی کشیده طاقتم!
ضرباهنگ قلبم چه آرام و منطقی میزند!
چه شیشه ای بودم روزی،
حالا اما به سخت شدن هم رضا نمیدهم!
به سنگ شدن می اندیشم،
اینگونه اطمینانش بیشتر است!
جای بستنی یخی های دوران کودکی ام را
قهوه های تلخ و پر سکوت امروز گرفته است!
این روزها لحن حرفهایم اینقدر جدی است
که خودم هم از خودم حساب میبرم...
در اوج شادی هم قهقهه سر نمی دهم!و تنها به لبخندی اکتفا می کنم!
چه پیشوند عجیبی است کلمه خانم!!!
همین که پیش اسمت مینشیند
تمامی سر خوشی و بی خیالیت را از تو میگیرد،
و به جایش وزنه وقار ومتانت را
روی شانه ات می گذارد!
نه اینکه تمامی اینها بد باشد،نه!فقط خدا کند وزنشان آنقدر سنگین نشود که دخترک حساس و شیرین درونم
زیر سنگینی آن بمیرد!
پ.ن : متن بالا از تهمینه میلانی
چهارده فوریه باشد یا بیست و نه بهمن،
ولنتاین یا سپندار مزگان،
زمستان باشد یا تابستان،
چه فرقی میکند اصلن؟!!!
برای ابراز علاقه، بهانه لازم نیست ...
هر روز ، هر لحظه؛
بی بهانه دوستت دارم ...
خواستم بگویم خوشحالم ،
از بودنت ...
همین بودنت برای شادی من کافی ست ...
گاهی وقتا میشه که آدم یه اسمو میشنوه و بعد از اون عاشق اون اسمه میشه و ممکنه اصلن صاحاب اسمه رو هم به خاطر نیاره
فقت عاشق اون اسم شه
برای همیشه
منم عاشق اسم هایی هستم که اولشون با مَه شروع میشه
و اولین بار هم سوم دبستان بودم که عاشق شدم، عاشق اسم مَه لقا ،
مَه لقا یه دختر سفید لپ قرمز توی کلاسمون بود که خیلی هم خوشگل بود. به خاطر اون اسمه چهره و شخصیت مَه لقا هنوز یادم مونده
و البته تمام اونایی که اسمشون با " مَهـ " بوده رو خوب یادمه.
و بعد از اون
مَه روز ، مَه شب ، مَهشید ، مَهزاد
ته نوشت:
1. قابل ذکر هست که اینجانب به هیچ وجه ممکن از اسم مِهرزاد خوشم نمیاد.
این خود ما هستیم که باید شادی ها را بسازیم.