ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 |
بوی ترشیدگی اش سر تا سر بندرعباس را در بر گرفته . امروز صبح با دقت بیشتری به چهر اش نگاه کردم . وقتی می خندید چند خط چروک کنار چشمش و گوشه لبش نمایان می شد . چند تار موی سفید . شاید پیری و شکستگی زود رس صورتش نشانه از زیاد درس خواندن در کوچه پس کوچه های دانشگاه باشد ولی خوب کارنامه وی بیان گر این حرف ها نیست . بگذریم . نمی دونم کی اون پسر بد بخت با اسب سفیدش می یاد تا خواهر منو با خودش ببره و مالکیت کل اتاق به اسم من بشه .
امروز صبح ساعت 9 صبح وارد سن 24 سالگی شد .
چون خودش پوشک بود من به جاش وبلاگشو آپ کردم .
تولدش مبارک .
من خواهرشم ...