ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 |
یادمه ازش هیچ ذهنیت خوبی نداشتم ! و چندتا از دوستای مشترک منو متهم می کردن به بدبینی و اینکه قبل شناختن آدما درباره شون تصمیم میگیرم ،
ولی من به این حسم اعتماد داشتم که وقتی آلارم میزنه یعنی طرف یه جای کارش می لنگه.... بگذریم
به حرف دوستان گوش کردیم و رفاقتمونو شروع کردیم ،..... من ادامه دادم ، واسم مهم نبود که خوبه یا بد!
من دوست موندم و حداقل یا حداکثر کاری که می تونستم بکنم این بود که توی رفاقت یه همراز و دوست صادقی باشم و بودم
حالا
همونایی که منو به بدبینی متهم میکردن، اونو رها کردن و حتا تو سایت های اجتماعی هم پروفایلشو بلاک کردن....
تا نبیننش ، حرفاشو نخونن و اعصابشون راحت باشه....
اونا به حرف من رسیدن بلاخره.....