ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 |
چارستون بدنم (اگر چیزی ازش مونده باشه) می لرزه، به زور خودمو از رو زمین جمع میکنم به طرف اتاقم می برم- سرم از شدت داغی و درد در حال انفجاره - روی تخت ولو میشم- احساس سرما میکنم- بدنم می لرزه- دندونام به هم فشرده میشن- خودم رو مچاله میکنم و لحافو میکشم روم - به خودم میام تمام تنم از خیسه از عرق - غلت می زنم - توان کنترل کردن دست و پاهامو ندارم - به زحمت میشینم رو تختم و سرمو تکیه میدم به دیوار - چشام سیاهی میرن- یادم میاد از ظهر تا الان هیچی نخوردم حتا یه لیوان اب- نمیتونم تکونی بدم به خودم - دوباره پهن میشم روی تخت - نمیدونم سردمه یا گرممه - تب دارم یا سردیم شده-
مهم نیست
به خودم میپیچم
ناله میکنم
لبام خشک شدن
اشکی نمونده
ولی چشم هنوز میخواد بباره
بباره
بباره