وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

مدرسه ی آزاد (واحد قشم)


بابا ما نفهمیدیم اینجا دانشگاه یا مدرسه...


استادا همه جریمه میدن اگه درس بلد نباشی....


آقای افراز استاد زبان فنی میگه باید ۵بار از رو درس با تمریناش بنویسین....


و از رهمه مهمتر آقای سلیمانی.....


جریمه هاش.....


۱۰ بار، ۲۰بار تا ۴۰ بار هست ....


اونم چه جوری....از رو هر مثال باید بنویسی....


من و چند تا از دوستامو جریمه کرد که ۱۰ بار بنویسیم....


ولی....


آخر کلاس گفت نمی خواد همون ۲بار بسه تونه.....نیست من خیلی بزرگوارم....


نمی خواد ۱۰ بار بنویسین.....




من دلم تنگه.....

 

من دلم واسه دوستام تنگ شده.....

من خونمو نو میخوام.....

 

این هفته نمی تونم برم خونه....

تولدت مبارک...

دیروز تولدت بود.....


تمام تلاشمو کردم که همون روز تولدت....


یه پیام تبریک واسه تو و یه پیام تسلیت واسه مامانت بفرستم.....


ولی خب..بدشانسم دیگه....


یه هر حال....حالا اینجا نوشتمش که جاودانه هم بشه....


در ضمن یادم نرفته که هنوزم باهات قهرم......



شیوا جان


تولدت مبارک.....



خودم...

 

خیلی دوست دارم بندازمش بیرون...

  کیفور میشم اگه بتونم از خودم جداش کنم....

                                 بکنمش،

                                       بکشمش،

                                      و بعد ....تو سطل زباله...

نـــــه!!!...اصلا...

 می خوام لگدش کنم،

بندازمش زیر پام و جفت پا بپرم روش...

ازش متنفرم....

     دیگه خیلی، خبیث و کثیف شده!

دیگه اونی نیست که من می خواستمش، عوض شده!

دیگه مثل قبل سفید نیست

آره...

خودمو میگم....

که دیگه مثل قبل با من یار نیست...

          می خوام بیخیال خودم بشم....

مهم واسه همه دوستام....

سلام اینو واسه همه دوستام مینویسم....

از وقتی که اومدم قشم به کسی نه میل زدم نه تلفن.....

حالا هر کسی شاکی هست ربطی به من نداره.....

اونایی که تو عالم رفاقت یه فرقی بین من و بقیه قائل بودند منم فرق قائل میشم و  تماس دارم باهاشون...

و اونایی که ادعا میکردند و میگفتن تو هم مثه بقیه.... خوب حالا چرا شاکین.... که من چرا تماس نمیگیرم..بود و نبود من که فرقی نمیکرد که....

من به اونایی که فرقی واسم ندارن..نه زنگ میزنم نه ایمیل.....ناراحتن می تونن خودشون تماس بگیرن....

اینو نوشتم جواب همه اون دوستایی که شاکین...

حق گله ندارن.....

و اما استادااااااا

سلام

ایندفعه میخوام از استادام واستون بگم که چقدر ماهن......

شنبه فیزیک: خانم نیازه کار....

واسه جلسه ی اول بد نبود..ببینیم تا بعد چی میشه...

یکشنبه صبح ویژوال و VB : خانم محمدی

 که تا الان سر کلاس نبودم

ولی میگن حذف نمیکنه...نمره هم میده ...توکل به خدا...

ساعت ۱۲ تا ۲زبان فنی : آقای افراز

سخت گیر، درس میپرسه... حذف میکنه....

دوشنبه : خانم عاطفه مرادی...

از ساعت ۸ صبح تا ۲ بعد از ظهر  درسهای انسان در اسلام، ایین زندگی، آموزش قرآن کریم و تفسیر سوره ی بقره و وصایای امام ..اولین استاد از این جور درسا که واقعا ماه هستش ..دو سش دارم و امیدوارم که از درسش نمره بیارم وگرنه خیلی زشته که اینقدر باهاش صمیمی شدم ولی نتونم که درسشو با نمره ی عالی بگذرونم....

تازه خوشگلم هست...

سه شنبه: فیزیک الکتریسیته....

آقای معصومی که تا قبل دیدنش همه فکر میکردیم که خانوم باشن....

اموزشکده ی باهنر شیراز تدریس میکنه و روش تدریسشم خوبه...ولی اینجوری که بوش میاد...

میگن واسه امتحان سخت گیر هستش...

چهارشنبه...ریاضی عمومی....خانم بدخشیان...

میگن خوب نیست....یه مثبت ازش دارم تا بعدش....

پنج شنبه گویا از کلاس خبری نیست....

جمعه ۸ صبح تا ۱۰ و ۱۲ تا ۲ بعد از ظهر...برنامه نویسی پیشرفته با آقای سلیمانی...

امروز سر کلاسش بودم...میگن این ترمی حضور و غیاب واسش مهم شده....

حذف میکنه...بیرون میندازه.....و به هرکی هم نخواد نمره نمیده....

....... اینم از استادا و برنامه کلاسی من....

بازم میگم درس خوندن تو دانشگاه آزاد حالا هخر جا فقط هدر دادن وقت و پول هستش...

همین.

 

سوئیت**۳۱

پنج شنبه ۱۲مهر رفتم دانشگاه (قشم). خوابگاهمون بالای پاساژ فردوسی جنب ستاره قشم.

در حوصله ی من نیست که تعریف کنم چه جوری با بهسان و مهران اومدم قشم.

...بهسان تا خوابگاه کمکم وسایلو اورد...

رفتم دم در سوئیتی که قرار بود توش گذران دوران دانشجویی کنم.. سوئیت **۳۱ .در که زدم..جای اینکه بهم بگن بفرما، یکی داد زد..فشار بده...فشار بده...

خب..منم فشار دادم..در یهویی باز شد و با کله رفتم تو اتاق ...با یه لبخند گنده....

گفتم ..سلام..جدیدم..

یکی از دخترا گفت کمک میخوای واسه وسایلت..منم گفتم آره...

اونم به دوستش گفت..آتی ...بدو برو کمکش.....

.......

الان از اقامتم تو اون سوئیت یه هفته ای میگذره.....خیلی خوبن...س... و آتی رو میگم....

خوابگاهمن که بدرد نمیخوره..سگدونیه...

فعلا تا بعد.....