وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!
وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

وقتیـــ آسمانــــ بهـ زمینـ میچسبد

اینجا، جیغ از جفنگیات ، خزعبلات ، تفکرات خود می نویسد!

نوچه بازار....

بازم زندان من....


ایندفعه که دارم اینا رو مینویسم واسه اینه که دیگه نمی تونم تو دلم بزارمشون دارم عقده ایی میشم....


این اتفاق رو که میخوام بنویسم با دیدنش یاد زمانای قدیم افتادم ..البته این که میخوام بگم حرفِ منِ تنها نیست..حرف خیلی هاست که شاکین ولی نمی تونن چیزی بگن...


قبلانا( بیشتر قلدر های محل) یه عالمه نوچه دور خودشون جمع میکردن که همه جا هوا خواهشون باشه....الان تو خوابگاه ما هم همین طوره....


دخترایی که کار دانشجویی گرفتن تو خوابگاه همه دور خانم مسئول خوابگاه رو گرفتن، اونم حسابی هواشونو داره. واسه اونا قانونی وجود نداره.....ولی کافیه یکی از ماها یه کوچولو مقررات و قانون خوابگاه رو بزاریم زیر پامون ، دیگه هیچی قرآن خدا که غلط میشه هیچ.....مستقیم و بی برو برگرد کمیته ی انظباطی و سرکارت میوفته با آقای ....


خوابگاه ما نه ببخشید زندان ما درش تا ساعت ۹:۳۰ شب فقط بازه...


یادمه یه شب ساعت ۹:۲۵ بود واسه ۵ دقیقه که برم پایین و جزومو از تایپ و تکثریه بگیم کلی التماس کردم آخرش هم گفت خانوم نمیشه مقررات ، مقرراتِ. گفتم باشه اگه مقررات و قانون باشه من حرفی ندارم...


چند شب بعد دیدم که بله....نوچه خانوم ساعت ۱۰ شب بستنی بدست در حال لیسیدن اومد توی خوابگاه...انگار نه انگار که ۳۰ دقیقه دیر کرده....


من با خودم گفتم: عــــــجب...چه قانون و مقررات محکمی...


بازم دم خانم بارانی گرم ...همه واسش یکسانن حتی نوجه های خانوم ....


و اجازه نمیده که کسی از موقعیتش  سوء استفاده کنه  و هر کاری که دلش میخواد انجام بده...


یه بار دیگه که توی دوستام بودم و( یکی از نوچه های خانم ... هم تو اون اتاق)


خانوم ذاکری با اون دختره تا ۱۲ شب بیرون بودن وقتی که اومدن خانم بارانی بهش گفت درست با ذ... بودی ولی دلیل نیست که تو دیر بیای. تو دانشجویی و باید سر ساعت ۹:۳۰ خوابگاه باشی... دختره حرص میخورد و به خانم بارانی فحش میداد...


ولی دلم خنک شد...بالاخره یکی پیدا شد که بهشون چیزی بگه....



 



البته اینو هم بگم که آدم وقتی خانم بارانی رو میبینه کلی انژی مثبت میگیره وقتی سلامش میکنی با لبخند جوابتو میده و درست برعکس ذاکری...یعنی کافیه سلام کنی و با ترش رویی و اخم جوابتو بده که از ۱۰۰ تا فحش بدتره....و از دنیا سیر شی....



Ok



 



یه چی دیگه بگم....



دانشگاه قشم هرچیش بد باشه ولی درعوض غذاش خوبه....



 

زندان فردوسی

 

هر دم از این باغ بری میرسد...

من نمی دونم این دخترای خوابگاهمون چیکار کردن که میخوان رو بالکن خوابگاه ایرانیت بکشن...

این دیگه اخرشه...

من که وقتی فهمیدم داشتم بالا می آوردم......

من نمیدونم این دانشگاه به چیش می نازه... استادای درو درست که نداره...

دانشگاه شم که توی بیابونه...اینم از خوابگاهش که یه لونه موش بود...حالا دارن دورش ایرانیت میکشن...

تازه پایین خوابگاه یه مامور مخفی گذاشتن، دخترایی  که بدون جادر اومدن رو بالکن بیاد خبر بده و بابای دختره رو دربیارن....

این چند روز هم که همش رئیس حراستمون تو خوابگاهمون داره جولان میده . چند شب قبلش آقای شادکام و رئیس امور دانشجویی و رئیس حراست اومدن خوابگاه و هرکی که با شال و روسری بود اسماشونو یادداشت کردن و اینکه دیگه هیچ کسی حق نداره بدون مقنعه

از خوابگاه بره بیرون و یا اینکه هیچ غیر خوابگاهی حق ورود به خوابگاه رو نداره....

و کلی از این حرفای....

خدا آخر و عاقبت منو بخیر کنه که باید دو ترم رو وسط این جماعت بگذرونم...

اینو هم بگم که دختراش دیگه شورشو در آوردن...

ولشون کنی....لخت هم میان بیرون....

باشه من برم...

بقیشو بعد مینویسم...

فردا صبح با اقای سلیمانی کلاس دارم...

میخوام از حانم آموزش هم بنویسم ...ولی باشه واسه یه روز دیگه....

و از نوچه های .... از این نوچه ها تو خوابگاهمون زیاد شده...واستون توضیح میدم ولی به وقتش....

 

هشدار!!!


این یه حرف با همه کسایی که فضولن تو زندگیم....


من کیم...چیم...چیکار میکنم...


از کجا اومدم...و به کجا میخوام برم.....


به کسی ربطی نداره....که بخواد بیاد حرف مفت بزنه واسه من....


و زبونشو دراز کنه....من قیچی کردنم خوبه....هم دم قیچی میکنم. هم زبون....


هر کسی که حرفی داره ...پشت نت قائم نشه....بیاد مردو مردونه حرفش رو بزنه....


درضمن کسی که میاد نت و مثل من وبلاگ و سایت داره دلیلی نداره که حتما اسم یا مشخصات واقعی شو بزاره اونجا...


دوستان من که منو خوب میشناسن..بقیه هم که به من ربطی ندارن که میشناسن یا نه...


کسی هم که شناخت. خوب ..خوش بحالش....


فقط یه خواهش....


تو زندگیم و کارام فضولی نکنین...که بد خور اخلاقم سگ و بد پاچه میگیرم....


دیگه با خودتون......


پیداتون کنم.....بیچاره اید....همین


از من گفتن بود....


مین ترم برنامه نویسی....

 

جمعه امتحان مین ترم برنامه نویسی دارم...

چه خاکی توی سرم کنم.....

هر چی میخونم و تمرین میکنم....

هیچ....

هیچی نمی فهمم و تازه 20 هم میخوام..آخه چیکار کنم...

اییییییییییییییییییییییییی خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا...

یه سوتی...

قبلا گفتم که خوابگاهمون کافی نت دار شده....

دوتا هم مسئول داره....که از کامپپوتر فقط...نه هیچی بلد نیست حتی خاموش کردنشو...

یه شب مسئول کافی نت با کمک مسئول خوابگاه و سر پرست خوابگاه

پشت سیستم سرور نشسته بودن و ادعای چیز فهمیشون میشد...

می خواستن سرور و خاموش کنن...سیستم هی ریست میشد و خاموش نمیشد...

اومدن منو صدا کردن و گفتن که سیستم خراب شده و همش رست میشه و خاموش نمیشه...

ما هم اومدیم ببینیم چی شده....وقتی که دیدم چرا خاموش نمشه....

می خواستم بپُکم از خنده....

سیستم رو، رست تنظیم بود و هر وقت که اونا اوکی میکردن، سیستم رست میشده...

طفل کیاااا...جام  کرده بودن ....

یه شب دیگه....

این کیبورد هایی که جدیدا خریدن...وسط کار یهو هنگ میکنن و تا سیستم و خاموش روشن نکنی، کیبورد کار نمی کنه....

بار اول که اتفاق افتاد مسئول کافی نت میخواست، ویندوز رو عوض کنه... و بار دوم هم به اون دختره که پشت سیستم بود...گفت:

تو دیگه حق نداری بیای اینجا .....

میزنی سیتم ها رو داغون میکنی.....

 

 

بخدا من ادعای دونستنم نمیشه....فقط اینو میخوام بگم که اگه چیزی بلد نیستی،  بپرسی چیزی ازت کم نمیشه...

بلد هستی ادعا کن....ولی اگه بلد نیستی ادعا کنی ...چیزی جزء ضایعگی واسه خودت نداره...

حالا از ما گفتن بود....

بی سواداااااا

هه....

نمی دونستم دانشگاه قشم اینقدربی سواد داره که ار اینترنت حتی چت کردنش هم بلد نیستن...

فقط ادعا شون میشه....که کامپوتر دارن تو خونه.....و یا اینکه رشتشون کامپوتره...

آخه من بد بخت چیکار کنم....

تازه بعضیاشون طلبکارن که بیا واسمون آی دی بساز.....(گه خوریا)

الان باید برم....

بدا حسابی از سوت ی هاشون واستون مینویسم....

تازه یه مسئول تازه اومده اینجاااااا که هیچی نمی فهمه....

یعنی هر تا بر از اینترنت و کامپوتر نمی فهمه....

فعلا بای....

 

 

مدرسه ی آزاد (واحد قشم)


بابا ما نفهمیدیم اینجا دانشگاه یا مدرسه...


استادا همه جریمه میدن اگه درس بلد نباشی....


آقای افراز استاد زبان فنی میگه باید ۵بار از رو درس با تمریناش بنویسین....


و از رهمه مهمتر آقای سلیمانی.....


جریمه هاش.....


۱۰ بار، ۲۰بار تا ۴۰ بار هست ....


اونم چه جوری....از رو هر مثال باید بنویسی....


من و چند تا از دوستامو جریمه کرد که ۱۰ بار بنویسیم....


ولی....


آخر کلاس گفت نمی خواد همون ۲بار بسه تونه.....نیست من خیلی بزرگوارم....


نمی خواد ۱۰ بار بنویسین.....